بخدادیگه خسته شدم ازدست خانواده خالم ازبس که حسودن برداشت دخترشو۷سال ازمن کوچیکترشوهردادالانم چندسال ی بارم که ی خواستگارداغون میادخالم ودخترکوچیکش که ۹سال ازمن کوچیکترطوری چهرشون تغییرمیکنه وچهر شون عوض میشه که حسادت ازصورتشون میباره که تاچندسال خبری ازخواستگارنمیشه بعدشم بخاطر این نظرتنگیشون همیشه توزندگیمون مشکلات میخواییم رفت وامدنکنیم ب زورمیان ومیرن اخه باید چیکارکرد
لطفااا برا تاپیک آخرم گزارش بزنید هرکی زد لایک کنه ی صلوات بفرستم براش
خو از کجا نیفهمن خواستگار میاد .
چرا بعضیا انقد ذاتشون ی جوریه اخه
مطمئنی بد بین نیسی؟
برا چی دخترشو الکی بده بره که حسادت کنه؟
😐😐😐😐😐😐حوصله تایپ ندارم😂😂
کاراتونو بهشون نیست اصلا, چیزیم میخریم نشون ندین
رفت و آمد نکنید بیکارین ؟یه موضوع را بهانه کنید وتمام😬
چقد بزرگشون کردی
شاید چون خواستگارات خیلی داغونن قیافشون یه جوری میشه😕
عزیزم تعریف نکنید تا عکس العمل نبینید
الان که عموما مردم تا روز محضر به نزدیکان شون هم
چیزی نمیگن.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
