بخدادیگه خسته شدم ازدست خانواده خالم ازبس که حسودن برداشت دخترشو۷سال ازمن کوچیکترشوهردادالانم چندسال ی بارم که ی خواستگارداغون میادخالم ودخترکوچیکش که ۹سال ازمن کوچیکترطوری چهرشون تغییرمیکنه وچهر شون عوض میشه که حسادت ازصورتشون میباره که تاچندسال خبری ازخواستگارنمیشه بعدشم بخاطر این نظرتنگیشون همیشه توزندگیمون مشکلات میخواییم رفت وامدنکنیم ب زورمیان ومیرن اخه باید چیکارکرد