میخوام قضیه دیشب و کامل تعریف کنم لطفا بگید چیکار کنم
سلام من با آقایی دو ماهه آشنا هستم
همو دوست داریم و ایشون با تمام شرایط من مدافقت کردند
خب
دیشب شب خواستگادی اصلی بود .
من به آقا پسر قبلش گفتم رسم ما ۳۵۰ سکه .۵تیکه جهیزیه هست و ایشون قبول کردند
دیشب از اینجا شروع شد که سر مهریه کلی بحث کردند و آخر شد ۳۱۴ سکه
منو بلایک
سر جهیزیه خیلی بد باههم بحث کردند. خانواده داماد میگفتن سه تیکه .من خانوادم مشکل مالی ندارند . ولی خانواده دوماد خیلی لحن بدی داشتند سه بار تو مراسم خواستگاری به پسرشون گفتند بریم ولی نرفت
خب
☹☹☹😭وای
مامانم همیشه میگه درسته همسرت خوب باشه خوله اما اینکه خانوادت باهات خوب نباشن خیلی بده بدتر اط دوست داشتن شوهرت چون خیلی عذاب اوره و اینکه طرف مقابل هم به احترام بهشون چیزی نمیگه و بدترمیشه اوضاع پس خیلی فکر کن اینو میگم که اگه خانوادش با ازدواجتون مخالفت کنن دوباره و راضی نشن
با تمام حرفا و رفتار های بد مادر دوماد . شد ۳۱۴رسکه و چهار تیکه جهاز و قرار جشن و آزمایش گذاشته شد
ریشب تا ساعت ۳ منو اون آقا پیام دادیم خیلی صمیمی و خوب .حتی گفتند نمیذارم خانوادم دخالت کنند توام همینو به خانوادت بگو .
خب
حالا همه میگن مهریه پشتوانه زنه و غیره ... اما من هنوز متوجه نشدم چطور یه آدم حاضر میشه جلسه بگیرن سر اینکه چندتا سکه ارزش داره چونه بزنن و دعوا بشه و بعضا کل ازدواج منتفی بشه اونم با آدمی که به نظرش مناسبترین فرده و مطمئن بوده باهاش خوشبخت میشه. هنوزم ندیدم و نشنیدم کم یا زیادش کسی رو خوشبخت کرده باشه نهایت این بوده که شوهر از ترس مهریه طلاقش نداده انگار که دست و پای یه نفرو زنجیر کنی و بگی یالا دوستم داشته باش!
صبح بیدار شدم دیدم ساعت ۵ پیام دادند من تاصبح نتونستم بخوابم خاتواده های مادخیلی مشکل دارند باید باهم کنار بیاند این رابطه همینجا تموم شه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
43 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
