پیش دبستانی منطقه نیروی هوایی

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/20

تعداد پست: 2772

دختر یا پسر؟ کجای نیروهوای؟

خوب باشه هر جای نیروی هوایی باشه پسرم میخوام ولی ار مهد و پیش دبستانی باشه که دیگه باهمن

1398/04/30

|

00:42

شبنم69

عضویت: 1397/02/27

تعداد پست: 34936

خوب باشه هر جای نیروی هوایی باشه پسرم میخوام ولی ار مهد و پیش دبستانی باشه که دیگه باهمن

دم ۶.۳۷ یکی هست اسمش یادم نی خواهرم اونجا کامپیوتر درس میداد میگفت خیلی خوبن و رسیدگی به بچه ها خوبه

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

1398/04/30

|

00:44

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/20

تعداد پست: 2772

دم ۶.۳۷ یکی هست اسمش یادم نی خواهرم اونجا کامپیوتر درس میداد میگفت خیلی خوبن و رسیدگی به بچه ها خوبه

اسمش رو نمیدونی اتفاقا ب ما نزدیکه

1398/04/30

|

00:45

آرشاویر93

عضویت: 1397/05/07

تعداد پست: 1719

توی ۶/۲۵یکی هست خوبه ولی اسمش یادم رفته

1398/04/30

|

00:46

شبنم69

عضویت: 1397/02/27

تعداد پست: 34936

اسمش رو نمیدونی اتفاقا ب ما نزدیکه

خیلی فکر کردم بخدا تو ذهنم نی. کاملا مشخص . ببین نرسیده به اون پتو گلبافته‌ . دیوارش نقاشی و ایناست. من زایمان کردم خیلی کم حافظه شدم

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

1398/04/30

|

00:47

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/20

تعداد پست: 2772

توی ۶/۲۵یکی هست خوبه ولی اسمش یادم رفته

حالا من چکار کنم اسمی شماره ای ؟حالا خودتون تجربه داشتید یا کسی تعریف کرده ؟

1398/04/30

|

00:48

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/20

تعداد پست: 2772

خیلی فکر کردم بخدا تو ذهنم نی. کاملا مشخص . ببین نرسیده به اون پتو گلبافته‌ . دیوارش نقاشی و ایناست. ...

عزیزم 😍 ولی ما ساکن اونجاییم تو 6/37 نرسیده به سر نبش خیابون که معازه پتو فروشیه پیش دبستانی نیستا

1398/04/30

|

00:51

شبنم69

عضویت: 1397/02/27

تعداد پست: 34936

عزیزم 😍 ولی ما ساکن اونجاییم تو 6/37 نرسیده به سر نبش خیابون که معازه پتو فروشیه پیش دبستانی نیستا& ...

ببین اون سوپر مارکت بزرگه کجاست . سر ۶.۳۶ . دقیقا نزدیک اون سوپر ست. تو راستای پتو فروشی بگیر برو سمت ۶.۳۶. میبینی 😁😁😁 البته من دوسال اومدم پرستار. حالا شانسم اونجا ارایشگاه شده

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

1398/04/30

|

00:53

عســــل.

عضویت: 1387/01/30

تعداد پست: 34049

حالا من چکار کنم اسمی شماره ای ؟حالا خودتون تجربه داشتید یا کسی تعریف کرده ؟

فک کنم افق روشن باشه.اگه اشتباه نگم

اون خصوصیه.میخوای خصوصی بزاری علوی بزار بهتره

هرچند کلا با خصوصی موافق نیستم😅

1398/04/30

|

00:55

مدیر استارتر

عضویت: 1397/02/20

تعداد پست: 2772

ببین اون سوپر مارکت بزرگه کجاست . سر ۶.۳۶ . دقیقا نزدیک اون سوپر ست. تو راستای پتو فروشی بگیر برو سم ...

آهان افق روشنو میگی نه بابا اونج خطرناکه بغلش دکل رادیوییه

1398/04/30

|

00:56

شبنم69

عضویت: 1397/02/27

تعداد پست: 34936

آهان افق روشنو میگی نه بابا اونج خطرناکه بغلش دکل رادیوییه

😂😂😂😂😂 خداروشکر بلاخره تونستم آدرس بدم 😂😂

روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم باچشمهایی درشت که همه ی دنیا را زیبا میبیند عاشقانه زندگی میکند، تنفر برایش بی معناست، مهربانی را یادش میدهم، اعتماد راهم...یادش میدهم همه دنیایش را با مادرش قسمت کند، حتی خطاهایش را،آن وقت هیچ وقت تنها نمی ماند ...نمیگویم دخترم بترس ازمردها می گویم بترس ازگرگها، مردهاکه گرگ نیستند، پدرت فرشته ای است که روزی خدا او را فرستاد و روح تنهای مرا لمس کرد و نگذاشت ، تنهابمانم....روزی دختری خواهم داشت شبیه خودم اما بسیار قوی تر، بسیار بخشنده تر، بسیار مهربان تر و بسیار صبور تر...

1398/04/30

|

00:57