2737
2734
عنوان

درست حدس زده بودم خیانت ولی 😭

| مشاهده متن کامل بحث + 3284 بازدید | 96 پست
چیا گفتی بهشون الان کجایی؟دختره چی گفت؟برو ابروی دختره رو پیش خانوادش ببر و تو کل محل بی ابروشون کن ...

نمیشه شرایطم خیلی سخته 

اگه صداش دربیاد بیشترابرو خودم میره تا اوت دختره بی اصل و نصب 

اصلا هیسکی باورش ننیشه شوهرم این کاره باشه خیلی خوب برخورد میکنه همه حسرت میخورن حسودام خوشحال میشن که خیط دیدی همه احتراماش الکی بوده 

خیلی سخته برام هضمش 



بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کثافت اشغال،من باشم جررش میدم ،شیشه های خونشونو‌ نبارم پایین

منم وقتی اینحور تاپیکا را بخونم دیوونه میشم اما واقعا راست میگن باید جای طرف باشی و شرایطشو ببینی تا بتونی راهنماییس کنی واسه من که معمای چندمجهولی شده به این سادگیها حل نمیشه 

ببین فعلا تو اصلا نمیتونی تصمیم گیری کنی

بیا حالا کاراتو بکن

هرچی باشه پدر بچته وظیفشه براش کار انجام بده

میاد خونه خیلی خشک و جدی بگو بلند شو میخوام برم خرید برای زایمانم.

حالا تا بعد از زایمانت فکر اساسی بکن


یادته میگفتی دوستداری زودتر از من از دنیا بری چون تحمل نبود منو نداری؟چرا خدا صدای تورو شنید ولی صدای منو نه🖤 عهد بستم باخودم  تااخرین نفسم بهبعشت پایبند بمونم،قول میدم سریع بیام پیشت عشقم😞.
2731
جدا شدی؟؟؟ "شدهرت چی گفت وقتی فهمیدی 

نه عزیزم جدا نشدم، اینقدر خانواده ام شوهرم رو دوست دارند که اکر جدا بشم سکته می کنند،درضمن توی محل کارم نم اذیت میشم چون شوهرم همکارمه.....نه قصد جدایی ندارم، برای خودم زندگی می کنم

وای میترسم اومده باشه  میگه شوهرت گفته من نمیخامش زوری دارم باهاش زندگی میکنم  خودش میگه ...

عزیزم شوهر من هم به دختره گفته بود، من از رابطه جنسی باهاش لذت نمی برم، اندامش زشته، مجبوری دارم باهاش زندگی می کنم، و هزار حرف مشابه.......جگرم آتیش گرفت وقتی اینا رو شنیدم، اما برام مهم نیست دیگه

2738

ازون خونه برید 

یه چیزی بزنه به نامت 

حق طلاقتو ازش بگیر 

بگو به این سه شرط میبخشیشفقط

من یه آفرودیتم   🌼تو میتوانی ساعت ها بنشینی و پشت سر من حرف بزنی   خیال‌بافی کنی  قضاوت کنی ،به من تهمت بزنی یا حتی فحش بدهی اما بهتر است بدانی درست همان لحظه‌ای که تمام وجودت پر از کینه شده من در بهترین کافه‌ی شهر نشستم و بستنی وانیلی می‌خورم با تزیین توت فرنگی🍨🍧🍦 خوشمزه است   امتحان کن  

[QUOTE=97928349]وای میترسم اومده باشه  میگه شوهرت گفته من نمیخامش زوری دارم باهاش زندگی میکنم  خودش میگه ...[/QUOTE

استارتر اصلا پیگیر حرف هایی که شوهرت به اون زن زده نباش چون به چیزهای بدی میرسی خوب طبیعی هم هست باید به اون دختره بگه من نمیخوامش دلرمدبه زور باهاش زندگی میکنم اگه بگه من عاشق زنمم و از زندگی باهاش بسیار راضی هستم و یا من زنمو دوست دارم و همسرم خوب خوشگله و ...به نظرت اصلا رابطه ای شکل میگیره و یک سال ادامه پیدا میکنه؟؟؟ تو این شرایط همه .همه و همه مردا به اجبار و فقط واسه اینکه طرفو نگه دارن دروغ به هم میبافن به قول استاد شیری (فوق تخصص تو زمینه لغزش و خیانت)کسی که در مقابل جنس مخالف حدود تاهل خودش رو حفظ کنه و از همسرش تعریف کنه هر چقدر هم که با جنس مخالف صمیمی و راحت صحبت کنه به هیچ عنوان مرتکب خیانت نشده .

تو این شرایط به ناچار برای اینکه دل طرف رو به دست بیاری مجبوری به دروغ یه چیزایی بهش بگی دیگه 

نکبت خانوم اولش پرسید ازکجا فهمیدی من پیام دادم گفتم کثیف تر ازتو سراغ نداشتم گفت مودب باش خانم گفتم ببند دهن گندتو تو دیگه از ادب حرف نزن لطفا 

گفت بخدا من قصد بهم ربختن زندگیتو ندلشتم حتی خبلی جاها که ازت گله داشت !!!!! من آرومش کردم و خیلی نصیحتش کردم !!!! گفتم تو غلط کردی تو گوه خوردی که شوهرمنو نصیحت کردی به توچه روانی عفریته .....

گفت یبارم به زور اومدم درخونتون کتاب براش کادو اوردم ...

اسم کتابو پرسیدم راست میگفت تو کتاباش بود فرداش بردم پرتش کردم درخونشون 

شوهرمم نشسته بود توماشین لام تا کام حرف نمیزد 

تا دختره میمد حرف بزنه من فحش بارونش میکزدم

بعد که رفت واسم کلی پیام فرستاد که تو نذاشتی من حرف بزنم و ....دوباره شستم پهنش کردم و بلاکش کردم 

شوهرمم انگار کردنش تو دبگ بخار ..قرمز و سربه زیر اومدتوخونه نشیت منم بچه م برداشتم رفتم خونه مامانم گوشیشم با خودم بردم

هرچی ززنگ گوشیم میزد جواب نمیدادم

فقط بعش گفتم اگه حوصله ت سررفته میتونی تا پا داده عنترخانومو بیاری بهش مشاوره بدی

دیگه به خانوادمم اصلا چیزی نگفتم شبش اومد خونه مامانم منم خیلی عادی اومدم نشیتم ولی بهش اشاره کردم که تظاهر میکنم وگرنه چشم دیدنتو ندارم بعدشم اومدم خونه و تاحالام همه ش ایما و اشاره بوده صحبتام 

تا میام یه کاری بکنم بدو میاد ازم میگیره تمومش میکنه 

لیست خریدم چندتاشو نوشتم گذاشتم رو استند جلو چشمش فوری برد خرید 

فعلا رامه دلم میخاد همینجوری ادامه بدم ولی تا کی 

من دوسه روز دبگه زایمانمه 

با این روحیه افسردگی بعد زایمان رو شاخشه 

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز