2733
2734

من همش با مامانم دعوام میشه اصلا تحملشو ندارم... 

عین بچه ها همیشه فکر میکنم مامانم اصن منو ادم حساب نمیکنه

گاهی جلوی شوهرم از دستش گریه میکنم. 

میدونم نباید جلوی شوهر هیچوقت بد فامیل خودتو بگی چه برسه مامان و بابات... 

ولی من همیشه پیش شوهرم درددل میکنم... 

میترسم یه وقتی بعدا بزنه تو سرم که تو رابطه ت با مامانت خوب نیست و مامانت هواتو نداره و ازین حرفا... 

کسی هست مث من باشه؟ "

دلم خیلی پره

هوم هوم هوم... حرفی ندارم! 

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

من با جفتشون ولی با مامانم بیشتر... 

دلم خیلی گرفته

این هفته دو بار دعوامون شد جفتشو هم شوهرم فهمید 

دیروز مهمون بودیم خونه مامانم اینا 

حرف سر این بود که پدربزرگم خیلی مریضه و بیملرستان بستریه. همه ی نوه ها رفتن بهش سر زدن ولی من و خواهرا و داداشم نرفتیم هنوز


هوم هوم هوم... حرفی ندارم! 

تا همین دیروز توی مهمونی جلوی غریبه ها اصن به من نگفته بودن پدربزرگم تا این حد مریضه اصن هیچی برای من تعریف نمیکنه 

بعد من گفتم من لرای فردا مهمون دعوت کردم ان شالله پس فردا میرم بیمارستان دیدنشون

هوم هوم هوم... حرفی ندارم! 

بعد جلوی جاری هام و همه غریبه ها گفت اره هرکی به فکر کار خودشه. این پیرمرد پس فردا میمیره. بعد کلی گریه کرد. 

من رسیدم خونه با کلی خجالت مهمون فردام رو کنسل کردم. 

شوهرمم سرکار نرفت که بریم بیمارستان. 

بعد مامانم زنگ زده میگه اوا نگفتم بهتون 

بابابزرگتونو مرخصش کردن بیمارستان نیست الانم سر ظهره داره استراحت میکنه ان شاء الله یه وقت دیگه برید

هوم هوم هوم... حرفی ندارم! 
2738
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز