خیلی لحظه نابی بود اشک توچشام جمع شد خدا نصیب همه منتظرا بکنه...همش فکرمیکردم الان میگه پاشو هیچی توشکمت نیست...بعد گفت صداشو گوش بده..گوش دادم حسابی تالاپ تلوپ میکرد گفتم خدایا شیرین ترازاین لحظه چی دیگه میتونه وجود داشته باشه همینطور که لبخند رولبم بود مانیتور و گرفت طرفم گفت ببین این سرشه این بدن واینم قلبشه خوب نگاه کن ...164ضربان قلب سن جنین7هفته و5 روز...