خب ببین قراره دلخوریمون رو حفظ کنیم ولی جملاتمون رو عوض کنیم.اگه همسرت باهوش باشه،منظورت رو حتما میگیره.
زنگ زد،اگه عصبی بود ..بهش بگو اگه میشه آروم تر.فکر میکنم به اندازه کافی خودتو با وسایل های خونه خالی کردی..با لحنی مهربون و آروم +جدیت.
بعد گفت بیا خونه..بگو (مثلا علی ) من نمیتونم بیام اونجا..گفت چرا؟!
یه اه آروم دردناک بکش ..بعد چند ثانیه بگو تو دیروز خونه ای که منبع ارامش واقعی من و توست رو با رفتارات بهم زدی..من تموم علاقه و زحمت هایی که برای زندگیمون رو دادم،تو خونه ای که با صدای خنده های ما و بچه ها زنگ میزد ،با شکوندن تک تک وسایل ها زدی داغون کردی.من با کارایی که کردی(شکوندن ) ،از اون خونه خاطره ی خوبی ندارم انگار. و اگه بیام بازم ببینم،حال خرابم یادم میفته و نمیتونم حرف بزنم:((((((((.
(😉😉😉😉😉 بین خودمون )
بعدم بگو اون روز هم قرار بود حرف بزنیم ولی بعد دیدن اون کار و رفتارات فهمیدم ، (مثلا ) تو همون علی من نبودی!
(ج ی باش ولی دلش رو هم اب کن! )
اینطوری با یه سنگ من دو نشونه میزدم.هم اگه باهوش بود ،میرفت خونه رو تمیز میکرد برای اینکه برگردی، و همینطور دیگه اینبار عذاب وجدان میگرفت تا جای شکوندن بشینه حرف بزنه!
نگران نباش..بدون تو و بچه هات توی اون خونه میخواد چیکار کنه..میگی خانوادش مهمه..پس تحمل حرف های اونا رو هم نداره.حتما زنگ میزنه.
من تو ناراحتی هام سعی میکنم به چشم طرف مقابل نگاه نکنم..اینطوری هرکاری میکنه به چشم بیاد.بعدش،بعد حرفای بالا بگو(نزدیکترین ) پارک شاید خوب باشه.
(نمیدونم واقعا شاید بیرون براتون خوب باشه..انگار فضای بسته روحیه همسرت تشدید میکنه ) ببین خونه راحتی یا بیرون.. از یه طرفم میگی همسرت رانندگیش گاهی گل میکنه و فقط پاش رو گاز هست. فکر کنم خونه بهتر باشه و بلکه فرجی بشه.
شرایط رو بسنج و انتخاب کن.اینو نمیدونم.
قول هم بذار که قراره حرف بزنیم،اگه قراره داد و فریاد بزنیم همون بهتر که نباشیم.بهش بگو باید اینبار نتیجه بگیریم هر طور شده..و اینکه اشاره کن همونقدر که پول برات ارزش داره،برای من هم آرامش!
اگه اینبار هم حل نکنید و صورت مسئله پاک کنید،بازم خواب و خوراک نداری.نگران نباش مشاوره هم برید،حل میشه.