اره يه مرغ داشتيم داشت بارون ميباريد رفتم زير بارون زير شيلنگ اب گرفتمش خواسم حمومش كنم كردم. مرد طفلي نمدونم چرا
يبارم تو حياط داشتم رخت ميشستم بازي ميكردم با اب ديدم اووونور گربه كوچولو هس يه سنگ پرتاب كردم نخورد بعدي پرتاب كردم خورد طفلي مرد عذاب وجدان گرفتم
چندبارم سوار گوسفندا شدم
سيلي هم زدم بشؤن
اردك داشتيم دوتا دنبالشون ميكردم سريع ميدويدن يهو من زودتر دويدم باللش زير پام موند چلاغ شد طفلي اينو زياد كوچيك نبودم بقيرو كوچيك بودم ك كردم
بعد زياده