2733
2734
عنوان

کیا رفتوآمد فامیلیشون خیلی خیلی کمه

| مشاهده متن کامل بحث + 1279 بازدید | 67 پست
موافقم آدم اینقد اعصاب و روانش راحته..من دوس ندارم زنگم بهم بزنن ولی خب گاهی اوقات میزنن 

من ک زنگم نمیزنن بهم

از بس بد بودن پاشون رو از خونم بریدم

الان شوهرم میگه پاشونو از خونه بریدی

گفتم اره چون هر کدوم ی عیبی داشتن

یکی حرف در میاورد و دعوا راه مینداخت

یکی بچه هاش خونه و مبل و وسایلمو نابود کردن 

و....

دونه دونه با اسم اذیت هاشونو گفتم

والا میومدن تا ساعت ۴ صبح میشستن منم باردار با یه بچه

 اونم استراحت مطلق.

باید نوکری میکردم خدا وکیلی شعور دارن؟

من چندساله اومدم خونه بابام میخام جدابشم باورت میشه حتی یبار اقوام نیومدن خونمون کلا فامیل ما با یکی که غصه داره خوب نیستن و حذفش میکنن از دورهمی و عقد و عروسی الان 4ساله خونه کسی نرفتم خیلی دلم میگیره خیلی به خودم و مامانم غر میزنم میگم اگه زرنگ بودیم و ازدواج موفقی داشتم الان این حال و روزم نبود فامیلم باهم خوب بودن

مادر اگرپادشاه بودم شک نکن صدای خنده ات راسرودملی میکردم... :)❤

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

هی خواهر چطور دلمون نمیگیره  چاره ای نداریم ولی من کلاس میرم سعی میکنم زیاد تو خونه نباشم..توام ...

ای بابا چقدر کلاس بریم مگه میشه تمام وقت کلاس رفت آدم دلش میگیره اینجا شبا پارکا غلغس تو پارک که میریم میخوایم هق هق گریه کنیم. همه با خاله ها و عمو و دایی و مادربزرگ پدربزرگ . تعداد بچه ها خیلی زیاد همه دختر عمو پسرعمو خاله دایی. ما میریم پارک دق میکنیم . کلاس هم فوقش یه ساعت در روزه مابقیش چی . شب به زور میخوابیم

عزیزم رو این کره ی زمین هفت میلیارد آدرم زندگی میکنن (اگه درست گفته باشم ) برو دوست پیدا کن گلم با دوستاتون برید پارک و دور همی برگذار کنید والا  

از هیچ چیز به اندازه ی امید واهی نفرت ندارم
2731

ما هم همینیم...

تا وقتی خونه بابام بودم که خیلیییی زندگی کسالت بار و بیخودی داشتم...الان یه نمه بهتره.فامیلای همسرم رفت و آمدی ان اما خب نچسب ان خیلیاشون...هر از گاهی میریم و میایم...خاهرشوهرم که تا دعوت کنیم نمیاد.ماهم همینطور...

فامیلای خودمم که حتی خاهر و برادرمم چن ماه میشه نمیبینم.چون مامان و بابام بلد نیستن بچه ها رو جمع کنن دور هم...زورشون میاد مهمونی بدن

سعدیا گفتی که مهر ش میرود از دل ولی...مهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد

من این چیزا برام مهم نیست البته خودم تنهایی رو دوست دارم نمیدونم والا ولی خب بالاخره یه وقتایی رفت و آمدم میکنیم اما خودم میگم دوری دوستی بهتره هروقت دلمون گرفت میریم یه جایی ولی مادرشوهرم توقع داره همش بریم پیشش میگه بیا پیشم شوهرمم بهش گفت خب نمیشه همیشه که بیایم دیگه هیچی نگفت

خدایا به تو توکل کردم😍⁦♥️⁩
2738
من چندساله اومدم خونه بابام میخام جدابشم باورت میشه حتی یبار اقوام نیومدن خونمون کلا فامیل ما با یکی ...

دقیقا موافقم منو شوهرم هم خیلی مشکل داریم خیلی دعوا کردیم همه فهمیدن پدر مادرمم کم صحبت هستن نه هیشکی خونه ما میاد عمرا نه خونه بابام. خیلی غمنگیزه

استارتر چی میگی....مم از بچگیم یادم میاد عیدا گریه میکردم عید نشه...همین الانشم متنفرم از عیدا....چون مامانم وسواسی بود فامیلای بابامو نمیذاش بیان....بابامم غیرتی بود نمیذاش فامیلای مامانم بیان


خعایدخعلی سخته.دوتا خاله دارم یدونه دایی...۵تا عمه دوتا عمو....اما اسم بجه های هیچ کدومشونو نمیدونم



حتی دوس وهمکارای بابامم نمیومدن خونمون بخاطر اخلاق گند مامانم...داستان زندگیمو گذاشتم اینجا کاش میدونستی ونمیگفتی تنهاییم...تنهایی در زندگی من خلاصه میشه😔😔😔

عاشقتم کاربر غلاغسیاه😍از96 خاننده خاموشم.         اِی آسمان! اِی آسمان به سوزِدِل من گواه باش؛که اَز دَست غَم به کوه وبیابان گریختم      داری خبر ک شب همه شب دور از آن "نِگاه"مانند شمع سوختم و اشک ریختم....😔(فریدون مشیری. همایون شجریان. عشق پاک)        ‌‌‌ ‌‌‌‌‌             همتونومیشناسم.تازه چن نفرتون فامیل وآشنایین😈😈

ما سالی ی بار فامیلارو میبینیم میگیم مخندیم و خوشیم.اینجوری احترامامونم سرجاش.نه حرفی نه حدیثی.من حتی شماره دخترا و پسرای فامیل خودمونم ندارم.اینجوری حال میکنم کلا بی حاشیه بی حاشیه

پروردگارا شکرت که بهترینها را برایم مقدر کردی.پدر و مادری که مثل کوه پشتم هستند همسری که عاشقانه و دلبرانه کنار هم زندگی میکنیم دختری که مثل گل پاک است و برادر و خواهری که عاشقانه همدیگر را دوست داریم...خدایا شکرت که در این دنیای به این قشنگی حسرت هیچ بر دل این بنده ات نگذاشتی❤
من ک زنگم نمیزنن بهم از بس بد بودن پاشون رو از خونم بریدم الان شوهرم میگه پاشونو از خونه بریدی گف ...

ن والله☺

هیچ وقت گول ظاهر دیگران رو نخورید..ی نفر گول ظاهر منو خورد من الان دیگه گول ظاهر ندارم 😆😆
ای بابا چقدر کلاس بریم مگه میشه تمام وقت کلاس رفت آدم دلش میگیره اینجا شبا پارکا غلغس تو پارک که میر ...

دقیقن منم پارک رفتنی دلم خ میگیره...ما حتی دوست خانوادگی هم نداریم.یه چن تا بودن که فقط دنبال خوردن بودن😒 دعوتشون کنی بیان بخورن پسم ندن😆

سعدیا گفتی که مهر ش میرود از دل ولی...مهر رفت و ماه آبان نیز آرامم نکرد

ما با تنها کسایی گه رفت و امد داریم خونه بابامه که اونم کم جمعیتیم و چند وقتی یه بار با عمه هام که مجردن 

چرا حوصلمونم خیلی سر میره ولی تنهایی بهتره تا با ادمایی باشم که فقط برای خدمت رسانی میخوانم و اگر یه موفقیت به دست بیاریم جونشون میخواد در بره

کلا من با غریبه ها راحت ترم

میشه برام صلوات بفرستید که بتونم مرکز توانبخشی خودم رو تاسیس کنم دعای نی نی سایتا همیشه حاجتمو داده😘😍 

ما هم نمیریم اقوام شوهرم سالی دوسالی  یه بار خونه مامانم میرم فقط 

خانوادگی هم اهل رفت امد نیستیم یعنی طرف خودم اهل رفت امد نیستن چون خودم و خاهرام شاغل هستیم 

راستش خودمم وقت و حوصله رفت امد ندارم از طرفی تنبل تشریف دارم و مهمون نمیرم که بیان مجبور باشم سرپا باشم کلا شخصیتم درونگراس حس میکنم حرفی با کسی ندارم تنهایی راحتم 

ولی گاهی هم فک میکنم انورمالم باید روابطمو گسترش بدم 

نظر شماها چیه؟

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز