دوستم با یه پزشک نامزد کرد از شب اول مشکل داشتن خونواده دوستم خیلی راحت بودن جوری ک دوستم از 14 سالگی تنهایی مسافرتای مختلف میرفت یا این ک دوستای اجتماعیش ک پسر بودنو میبرد خونه نامزدیشم سر این مسائل بهم خورد بعد بهم خوردن نامزدیش دوستم جلو ما خیلی گریه میکرد و میگفت مشیمونم هرکاری کرد اون اقا برنگشت حالا بعد 3 سال نامزدش از من خاستگاری کرده البته منو مامانش معرفی کرده 😑😑😑😑😑😑😑امروز زنگ زدن مادرم اینم بگم ک شهرمون کوچیکه همه ی جورایی باهم در ارتباطن