سلام .
متو شوهرم مدتیه مشکل داریم
دیروز خونه مادرش بود
من کلید یادم رفته بود ببرم
بعش زنگ زدم
من تو خیابونم
میام سر کوچه کلید خونه رو بده
عصبانی شد
گفت ب درک کلید نداری
تو خیابون باش
ساعت ۱۰ اینا بود ...
بعد شب ک امدم خونه
بعد اینگ ساعت ۱۱ اومد خونه
منم تاگسی گرفتم اومدم
از دیروز تو قیافه و اداست
میگ جدا شیم .
بعد گفتم دیگ هیچی واسم مهم
تیست
در جوابم یک جمله
مزخرف گفت
پست بعد
در جوابم یک جمله
مزخرف گفت
گفت فردا پسفردا ک ب دست و پام افتادی
حالیت میشه
تو دعوای ی هفته پیش
من اصرار کردم جدا نشیم
بهش هرچی خوبی میکنم
هر کاری واسش میکنم
اون هیچ کاری نمیکمع
تهش میگ مگ مجبور بودی
مگ من گفتم فلان کارو کنی ...
حالم از این بی چشم روییش بهم میخوره
طلبکار گربه صفته...
.
ننش پرش کرده😐
قبلا مشکل نداشتین
الان نشسته سزیال خارجی نگا میکنه تو اتاق
امروز تولدشته کیک گرفتم براش
عکسشو انداختم روش تو یخچال و کادو گرفتم
انگار ن انگار گفت میخاستی نکنی
تو مریضیا و سختیا همیشع تنهام میذاره
خداییش دیگ بریدم
و نمیدونم چیکار کنم باهاش...
اقایون هم نظر بدهند...
اینم بگم ازم ۱۹ سال بزرگتره
همه جوره ازش سرم...
ولی عوضی ی طور رفتار میکنه انگاز لطف کرده بهم .... خیلیا منو میخاستن
ولی من احمق عاشق این گربه صفت شدم .
.
وااا به خاطر یه کلید که جدا نمیشه آدم .برو ریشه یابی کن مشکل چیز دیگست
بی محلش کن باووووو مردا اینجور مواقع هرچی رو بدی بشون پرو تر میشن...خودتو اویزون نکن ...راسی مهریت کمع؟
جدا شو اقدام جدی هم بکن بزار اون به دست و پات بیوفته فک نکنه تو وابستشی
اصلا متوجه نمیشم .مشکل فکر کنم چیز دیگس تفاوت سنی اینهمه .چجوری آشنا شدید ؟ قبلا ازدواج نکرده
۱۹سال میخاستی براش تو پیری پرستار بشی
دوما اونم از شما خیلی بزرگتره بچه میخاستم یا زن
ببخشد مرد و زن همدل میخان
چندسالته
