اولش بگم که با کاربری اصلیم نیومدن چون نمیخام شناخته بشم. من یه آقا پسری قرار ازدواج کنیم تو این مدت کلی اتفاق افتاده و من خیلی صبر کردم
ولی الان یه مدت یه حالت افسرده مانند پیدا کردم انگار که دیگه تحمل ندارم ظرفیتم پر شده، خیلی حالم داغون
میدونستمم امروز سرش شلوغه ولی انتظار داشتم لا اقل ۲۰ مین برای من وقت بزاره،چون واقعا بهش احتیاج داشتم حالم به شدت بد بود نمیتونم دیگه دوری رو تحمل کنم
بعد کلی زنگ زدن، آخرش نیم ساعت پیش زنگ زد گفت سرم شلوغه یک دو ساعت دیگه زنگ میزنم، گفتم میدونم چجوری زنگ میزنی، مسیر تا محل کار و خونه که ۵ دقیقه هم نمیشه، گفتم نمیخام برای خودت نگهدار، گفتم فردا در خدمتم ، گفتم نمیخام من امروز بهت احتیاج دارم امروز دلتنگتم