2726
عنوان

شوهرم از عصبانيت ظرفارو شيكست

545 بازدید | 75 پست

از خونه مادرش اومد خونه  من خونرو جارو كردم رف اشپزخونه ظرفارو بشورع پرت كرد شيكست منم هيچي حرف نزدم تلويزيون نگا كردم اومد محكم زد تو سرم و كمرم خودمم حاملم اصلا حركتي نكردم جيكم درنيومد جون گفتم بدتر نكنه به شكمم نزنه ،  اخه من تو خونه تنهام  اينم رف خونه مادرش  عصر زنگزدم گفتم چندتا طناب بيار فرقي ببندم به فرش دارم جمع ميكنم ميگه اي ولش  از بازار ميگيرم  ديروز گفتم تخم مرغ محلي مياري از خونه مادرت جون مرغ دارن ميگع اي ولش  جوجه هاي مادرم مردن ، حرفي نزدم  چند تا مرغ داره مادرش روزي تخم ميزارن  اين حيغش مياد از خونشون چيزي بياره اخه من تخم مرا سفيد نمتونم بخورم مادرش ميدونه ولي اصلا اهميت نميده منم گوشي قط كردم ناراحتشدم

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

وقتي گفتم حندتا طناب بيار باز حيفش اومد از خونشون جيزي بياره   منم گوشي قط كردم ناراحتشدم اخه ديشب فقط يساعت خوابيدم  از وقتي حامله شدم بدخوابشدم صب كلا حالم خراببود باز رفتم خريد غذا اماده كردم چيزي نتونسم بخورم بزور چند تيكه ، خونرو مرتب كردم   ناراحتشدم  پيام دادم مگ طلاي مادرتو خواسم   اينجوري ميكني ، تین تز داداش طلبکاره یساله پولشو نمیده اینم نمیگه. من دویس تومن ب بابام قرض دادم روز بعدش زنگزدم خواسم بده چون گفتم دسم تنگه ، کلا خیلی هوای خانوادشو داره منم گفتم پولتو بگیر تز داداشت نیا خونه ، اومدهونه  هم منو زد هم شیکست 

من اوایل ازدواجمون عصبی بودم کتابای شوهرمو پاره پاره کردم اونم هیچی نگفت نشست رو پله ها گریه کرد عذا ...

ن منم عصبی هسم حساسم اخلاقم یکم تنده ولی اینجوری نمیکنم ،  من اوایل ازدواجم نیس 

خوب تخم مرغ و طناب نده به خاطر چه چیزایی ناراحت میشی چیزی که زیاده مغازه

تخم مرغ رو اصلا برام مخم نیس یا طناب اینکه همش اونارو مراقبت میکنه خمش منو ناراحت ، داداشای دیگش راحت خرف میزنن اینکه بزرگترشونه همش  خجالت میکشه 

2706
ارسال نظر شما
2687