2726

من خودم ی ابجی دارم ،خاله بابام اومد خونمون جوگیر شد گف من باید چای ببرم اقا چشتون روز بد نبینه چایی رو گرف جلو خاله بابام اومد بره پاش رفت پشت پاش چایی های توی سینی خالی شد رو خاله ،خاله هم حالا جیع نزن کی بزن هی میگف سوختم سوختم  ابجیم دوازده سالشه زود صحنه رو ترک کرد  مامانم افتاد دمبالش حالا ما نمیدونستیم بخندیم یا ابجیمو از دست مامانم در بیاریم 😂😂😂😂😂😂

عجب ،عجب،عجب

بچه ها باورتون میشه!!!

دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.

اقا خیلی ساله پیش منو دوستم بیرون بودیم تو کوچه قدم میزدیم ی پسر دوچرخه سوار اومد صحبت و اینا از ما هم فک کنم کوچیک تر بود بهش نمیخورد مثل این جوگیر ها اقا صحبت و اینا اخرش پسره گفت همیشه میاین اینجا گفتیم اره گفت شمارمو بزن اومدین بیایم صحبت کنیم من احمق شماره رو گرفتم از فرداش تو همون خیابون بهم میگفتن ادم با چنگال اب بخوره از دوچرخه ای شماره نگیره 😐😐لازم ب ذکر تو یکی از معروف ترین خیابون های شهر بودیم😐😐

واسه گره های زندگیم یه صلوات بفرستین لطفا🌸اجرتون با فاطمه زهرا ❤
2728

یبارم خاستگارای ابجیم اومده بودن خونمون دقیق یادم نیس ولی میحاسن برن بیرون چیکار داشتن نمیدونم با مامانم اینا قرار بود برن من و ابجیا دیگم بمونیم تو خونه نرگس پاشو تو ی کفش کرده بود ک منم میخام برم باهاشون چشتون روز بد نبینه من بزور نگهش داشته بودم تو خونه اینا ب حیاط ک رسیدن یهو دستم ک رو دهنش بود گاز داد بلند جیغ مامااااااان منم میااااااااااااام خدایی هنوز ک هنوزه مادر شوهره ب ابجیم میگ یادته ابجیت چ جیغی زد؟

گرگ همیشه گرگ می زاید گوسفند همیشه گوسفند...تنها انسان است که گاهی گرگ میزاید گاهی گوسفند

تو نامزدي ميخواستم خودشيريني كنم يكي دوبار دست مادر شوهرمو بوسيدم،خاك برسرم، چه احمقي بودم ،بي لياقت نفهم ،متنفرم ازش ،يه گوهايي خوردم كه رو سر خودم سوارشون كردم خود احمقم اونا هم بي جنبه و خود شيفته

تو نامزدي ميخواستم خودشيريني كنم يكي دوبار دست مادر شوهرمو بوسيدم،خاك برسرم، چه احمقي بودم ،بي لياقت ...

منم از این کارا زیاد کردم خودتو ناراحت نکن ماهیو هروقت از آب بگیری تازس

من یجا جوگیر شده بودم شدیددددد

یه زنه تو اموزشگاه کنکور نشست کنارم گفت شما چه رشته ای علاقه داری گفتم من دندون خیلی علاقه داشتم خداروشکر بهش رسیدم گفت عهههه بسلامتی کدوم شهر منم گفتم همینجا خداروشکر قبول شدم گفت من تو دانشکده استادم ندیدم شمارو... رررر.... یده شد به وجودم گفتم عهههه ببخشید سرویسم اومد

تقصیر خودته در دیزیو باز گذاشتی😒😒وگرنه گربه ذاتش بی حیاس😏😏
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز