زندگیم همش تشویش و نگرانیه
دیگه شوهرم دیر میاد خونه میگم داره کثافت کاری میکنه
۸ماهه حاملم، بریدم از همه چی
روم به روی شوهرم باز شده
علنی بهش میگم پس هنوز داری کثافت کاری میکنی دیر میای خونه؟
هیچکس نیست باهاش حرف بزنم
دق کردم
همش کارم شده تو ذهنم حرفایی که برای توجیه خیانتش زده رو قبول کنم
اگه داستان زندگیمو نمیدونید تاپیک های قبلمو بخونید