خالم وقتی ازدواج کرد تا نزدیک 10 سال بچه نیاورد الان 32 سالشه ی بچه ی ساله داره کلا از وقتی بچش به دنیا اومد شوهرش خیلی تغییر کرد اصلا بهش توجه نکرد قبلا هی براش گل میخرید توجه میکرد ناز کشی میکرد ولی الان ی جوری شده به همه چی گیر میده همش میگه تقصیر توعه تو تو تو ....
خلاصه خالم دیگه خواب نداره البته شوهرش تو بچه داری کمک میکنه ولی چون دیر بچه آورد از اول سختی نکشیده بود الان براش خیلی سخت میگذره افسردگی پس از زایمان گرفته شوهرشم به همچی گیر میده همش باهم دعوا میکنن دیگه دیروز دعواشون شده شوهرش زنگ زده به داییم که بیا خواهرتو ببر خلاصه خالم اومده خونه ما مونده ینی چی که زنگ زده بیاید ببریدش خانواده ما کلا خیلی به خالم توجه میکنن ولی ی جوری شده ک دیگه انگار هیچ کس از ته دل دوسش نداره شوهرش بهش توجه نمی کنه
حالا دوباره باهم آشتی میکنن برمی گرده ولی این رفتارش اصلا پسندیده نیست دلم برای خالم خیلی می سوزه مطمینم هستم که شوهرش حاضر نیس بره مشاوره