2733
2734

خانما من رب گوجه پختم حالا برای نگهداری طولانی مدت چیکار کنم ؟میگن کنسرو کنی کپک نمیزنه کسی بلده روشش چطوریه؟

اینم بگم پارسال که پختم؛ تو شیشه .تو یخچال

 تو شیشه نوشابه. همش کپک زد اخر مجبوری گذاشتم فریزر

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2731

مامان من درست میکنه نمک میزنه بیه خورده هم وقتی سفت هست رب از رو گاز بر میداره هیچوقت کپک نمیزنه کنسرو هم نمیکنیم

🖤 دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی اید 🖤باز میشه این در صبح میشه این شب  صبر داشته باش 🖤گر تو با بد، بد کنی! پس فرق چیست؟!💙یا حسین ادرکنی   یابالغوث ادرکنی 💙.. با گریه هام میاد غم هامو حل کنه   نزدیک میشه تا منو بغل کنه   از اسمون شهر خیلی پایین تره    درو که وا کنی💙 خدا 💙پشت دره   چشمامو بستم از کنارش رد شدم   چشماشو بسته تا نبینه بد شدم   هرکاری میکنم ازم نمیگذره  حسی که بین ماست از عشق بیشتره....     با خوشحالی دیگران خوشحال شو!  نوبت توهم میرسه😘😉     میشه برای حاجتم یه صلوات بهم هدیه بدی 😘        خداوند فرمود: با زبانی دعا کن که با آن گناه نکرده باشی تا دعایت مستجاب شود !!!به دیگران بگو برایت دعا کنند چون با زبان آنها گناه نکرده ای. 💙اباصالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ما هم باش
2738

مامان منم هر سال میپزه فقط نمک میرنه میذاره فریزر 

فرزندم،ازملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم.امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد. روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی    خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز. روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد، این روزهادارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد
پارسال این کارو هم کردم نمیدونم چرا کپک زد .

شاید رب هنوز آب داشته که کپک زده

لا حَوْلَ وَ لاقـُوّةَ إلّا باللّهِ الْعَلِيِّ  العَظيمِ لامَلْجَأَ وَ لامَنجا مِنَ اللّهِ إِلّاٰ إِلَيْهِ.هيچ دگرگوني و نيرويي جز به خداوند والا و بزرگ تحقق نمي يابد و هيچ پناهگاه و جايگاه نجاتي از خدا جز به سوي خدا نيست.

بریز تو شیشه با در فلزی بعد بچین تو قابلمه اب بریز توش تا زیر در شیشه ها بیاد بزار رو گاز با شعله کم ۲۰ دقیقه نیم ساعت بجوشه بعد بیار بیرون برعکس بزار تا خنک بشه 

با این کار تا وقتی درشو باز نکردی هیچی نمیشه ،درشو باز کردی بزار یخچال

مامان من درست میکنه نمک میزنه بیه خورده هم وقتی سفت هست رب از رو گاز بر میداره هیچوقت کپک نمیزنه کنس ...

عزیزم منم رب زدم و انقدر سفته که مثله حلوا شده ولی نمیدونم چ مرگش میشه .خدا کنه امسال اونجوری نشه

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730