جاریم وقتی یه چیزی براش میبرم ظرفشو میاره میذاره پشت در تو بالکن😂😂😂به نظرم خیلی زشته
تازه دفعه اخری تنزل درجه پیدا کردن گذاشت تو راه پله
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
یکی از در وارد شد من بلند شدم از جام نیومد حتی یه دست بده یا جواب بده اصلا نگاه نکرد😐
یکی کی بود؟؟؟؟😁
بگو که نیستی فقط خدای جانمازها❤بگو که چاره سازی و خدای چاره سازها❤بگو که نیستی فقط خدای در سجودها❤تو در قیام سروها،تو در خروش رودها❤تو در هوای باغ ها،میان شاه توت ها❤تو بر لب قنات ها،تو در دل قنوت ها❤خدای من،چه بی خبر قدم زدم کنار تو❤رفیق من،چه دیر آمدم سر قرار تو❤قرار من،قرار لحظه های بی قرار من❤خدای من،یگانه ی همیشه در کنار من❤❤
از مادرشوهرش بود که رفتیم مسافرت دخترش چهار روز بعد قرار بود برسه ، وسایلامو گذاشتم تو اتاق گفت وسایلتو بردار ازینجا دخترم میخواد بیاد برو اتاق کوچیک ...
وسطای عید بود مامانم خانواده خودشو دعوت کرده بود کلی زحمت کشیده بود مامانم کلی هزینه و... از صبحش سرپا بود بعد اومدن گفتن اه بازم مرغ؟ از بس تو عید مرغ خوردیم حالمون از هرچی مرغه بهم میخوره اه اه