2726
عنوان

دلم برای بچم تنگ شده

| مشاهده متن کامل بحث + 1538 بازدید | 68 پست
خودت نمیتونی بری بیاریش 

خیلی دور نیست.ولی همسرم نمیذاره اینوقت شب اژانس بگیرم

گاهی دلم هیچ نمیخواد جز گپ ریز ریز با مادرم. هی من حرف بزنم هی او چای تازه دم بریزد ...هی چای ام سرد شود هی دلم گرم... آنجا که چایت سرد میشود و دلت گرم خانه مادر است.  شادی روح پدر و مادرای آسمونی صلوات.الهم صل علی محمد و آل محمد
منم دلم برای شوهرم تنگ شده 😭😭😭😭

الهی 

برو دنبالش با اژانس😁

خانومایی ک سیاست ی زن زرنگو ندارن کتاب زنان زیرک حتما بخونین.میشه برا نی نیم ی صلوات بفرستین که بمونه برام این دفعه...خدا جونم مرسی بابت هدیه ای ک گذاشتی تو دلم😍😍🤗فندوق جونم منتظرتم 

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728
چقد دلت خوشه استارتر خوشبحالت ک دلیل گریت انقد پیش پاافتادست عوض گریه خداروشکر کن

مگه شما چه مشکلی دارین؟

ببخشید پرسیدم دوست داشتی بگو

من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر  خجالتی و کم عاطفه است که  به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی  زندگی تک تکتون  پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه.        خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .                    
با آژانس برو دنبالش

نمیتونم

گاهی دلم هیچ نمیخواد جز گپ ریز ریز با مادرم. هی من حرف بزنم هی او چای تازه دم بریزد ...هی چای ام سرد شود هی دلم گرم... آنجا که چایت سرد میشود و دلت گرم خانه مادر است.  شادی روح پدر و مادرای آسمونی صلوات.الهم صل علی محمد و آل محمد

تو رو خدا برای دل خواهرم و پسرش دعا کنید تا آروم بگیرن اومده برای طلاق دلش برای بچه اش پر از درده طفلی یواشکی زنگ می زنه می گه دایی بیا دنبالم به خدا از عصر همه خانواده بغض داره خفمون می کنه 

چکاره ای؟

کارمند.

گاهی دلم هیچ نمیخواد جز گپ ریز ریز با مادرم. هی من حرف بزنم هی او چای تازه دم بریزد ...هی چای ام سرد شود هی دلم گرم... آنجا که چایت سرد میشود و دلت گرم خانه مادر است.  شادی روح پدر و مادرای آسمونی صلوات.الهم صل علی محمد و آل محمد
اگه میشد می رفتم ، ۱۳۳۳ کیلومتر الان فاصله داریم 

الهی مگه تو کجایی ؟

اون کجاس؟

خانومایی ک سیاست ی زن زرنگو ندارن کتاب زنان زیرک حتما بخونین.میشه برا نی نیم ی صلوات بفرستین که بمونه برام این دفعه...خدا جونم مرسی بابت هدیه ای ک گذاشتی تو دلم😍😍🤗فندوق جونم منتظرتم 
خیلی دور نیست.ولی همسرم نمیذاره اینوقت شب اژانس بگیرم

نیازی نیست که خودت بری.به خواهر شوهرت بگو یا یه اژانس اشنا و مطمئن بگیره براش یا اسنپ بگیره بفرستش بیاد بگو تنهایی نمیتونم بخوابم الکی بگو تنها میترسم

من همونیم که ناخواسته باردار شده بود🥴 تمام آینده رو فقط برای پسرش برنامه ریزی کرده بود و نمیتونست عضو جدیدو بپذیره😓 افسردگی گرفته بود هیچ جوری با بارداریش کنار نمیومد😖 دنبال دارو و روش های سقط بود😭،الان همون جنین ناخواسته به دنیا اومده 😊یه دختر به زیبایی و سفیدی فرشته ها🥰.اون روی شوهرمو با اومدن دخترمون بعد از ۸ سال زندگی مشترک تازه دیدم 😆جوری قربون صدقه ی دخترمون میره و تو آغوش میگیرتش که باورم نمیشه این مرد همون شوهر  خجالتی و کم عاطفه است که  به زبون اوردن احساساتش خیلی براش سخت بود😮،باشه. هر روز میگم خدایا هزار مرتبه شکرت که این فرشته کوچولورو به ما دادی(مادر بزرگ یکی از شاگردای دوسال پیشم بعد از دوسال بی اطلاعی از هم خواب دیده بود توی تاریکی توی یه خونه چراغ سبز روشن بوده از ادما میپرسیده این خونه کیه بهش میگفتن خونه خانم معلم طاهاست.مادر بزرگ طاها صبح بلند میشه به دخترش زنگ میزنه میگه مامان امروز حتما به معلم پسرت زنگ بزن احوالشو بپرس این خوابو دیدم حتما چیزی هست.تو اوج ناراحتی من و تصمیم جدیم برای سقط این خانم با تعریف کردن خواب مادر ساداتش منو از حماقتی که میخواستم بکنم منصرف کرد.دعای خیرم همیشه بدرقه راه عزیزان مادر بزرگ طاها خواهد بود.🌹💝(اگر به قدر یک جمله تونستید کسی را از خواب غفلت بیدار کنید دریغ نکنید شاید یک جمله شما زندگی بخشید به کسی💝💝💝💝) )الهی لحظه لحظه ی  زندگی تک تکتون  پر از اتفاقای ناخواسته شیرین و پر از ارامش مث شیرینی اتفاق ناخواسته ی ما باشه.        خداوندا به اندازه تمام هستی شکرت .                    
2706
ارسال نظر شما
2687