گفتم مامانت اینا میخان فرداشب بیان اینجامن دوس داشتم دو نفری بگیریم اون از تولد تو اینم از تولدمن. چرا نمیتونم توخونه خودم راحت باشم گف چیکارکنم خب بگم نیان مگه چیه توهم بخونوادت بگوبیان
گفتم چ ربطی داره اگ خونواده خودمم زنگ میزدن میگفتن میخایم بیاییم من بازم همینو میگفتم
الانم شبکاره من تنهام ،عصبی شد گف باشه زنگ میزنم بمامانم میگم نیان .زنگهم زده ولی نمیدونم چی گفته هرچی هم بهش زنگ میزنم ج نمیده ،گف اصلا فرداهم نمیام سرکارمیمونم