سلام
دوست ندارم ادم کینه ای باشم ولی یکم توضیح میدم شما قضاوت کنین
عمم تو سن بالا ازدواج کرده یعنی چهل سالگی و بعد از ما .
بعدا ازدواجش فورا باردار شد ولی متاسفانه سقط کرد و کورتاز شده خیلی سختی کشیده مدت دو سال بابت این سقط داستان داشته هر چند ماه یک بار بستری میشده تو این مدت من سه بار بیمارستان پیشش رفتم دو بار هم که دوباره مریضیض پیش اومد تو خونه عیادتش رفتم
حالا این عمه خانم بزرگوار ما نزدیکی ما میشینن یعنی پیاده نیم ساعت راه و با ماشین کمتر از پنج دقیقه راهه ...وقتی باردار شدم یه بار خونمون نیومد در صورتی که قبلش تند تند میاومد خونمون ..برای زایمانمم بیمارستان نیومد پیشم ..فقط چند بار زنگ زد که اونم من سرم شلوغ بود مامانم ج داد ..تو همون بیمارستاتن بچم زدی گرفت با وجودی که سزارین بودم با بچم یک هفته بیمارستان بودیم اما باز این عمه خانم نیومد ...بچم تو هفت ماهگی به دلیل سرماخوردگی و تب شدید بستری بود باز این عمه نیومد ..همه اینا در صورتی بود که عمم با ما اصلا مشکلی نداشتا اگه جایی ما رو میدید تحویلمون میگرفت و با ما خوب بود