2410
2553
عنوان

خسته شدم

115 بازدید | 14 پست

سلام بچه هاتوراخداکمکم کنیددوروزه ازواژنم یه چیزایی تیکه تیکه میادبیرون اعصابم خوردشده. مثل خورده های اجره کرمی رنگ.😔😔😔اعصابم خورده

قشنگی لیاقت به اینه که هرکسی اونو نداره😉😉😉

باید بری دکتر

دختر نازم، مامان فدات بشه، مرسی که تکون میخوری و خودتو نشونم میدی عشقم😍😍😍😍 (تاریخ احتمالی مهر ۱۳۹۸)                                                                            دختر نازم، عشق مامان، توی دی ماه توی سی و هفت هفته و پنج روز اومدی و شدی کل دنیام، همه وجودم، نفسم به نفست بنده دختر زمستونی من الهی مامان فدات بشه.😍😍😍😍😍💕💕💕💕💕💕

عفونت داری چیزی نیس برو دکتر قرص و پماد میده خوب میشی

فرزندم،از ملالتهای این روزهای مادری ام برایت میگویم... از این روزها که از صبح باید به دنبال پاهای کوچک و لرزان تو بدوم و دستت را بگیرم تا زمین نخوری. به کارهای روی زمین مانده ام نمیرسم این روزها که  اتاقها را یکی یکی دنبال من می آیی، به پاهایم آویزان میشوی و آن قدر نق میزنی تا بغلت کنم، تا آرام شوی. این روزها  فنجان چایم را که دیگر یخ کرده، از دسترست دور میکنم تا مبادا دستهای کنجکاوت آن را بشکند. با ناراحتی و ناامیدی سر برگرداندنت را میبینم که سوپت را نمیخوری و کلافه میشوم از اینکه غذایت را بیرون میریزی. هرروز صبح جارو میکشم، گردگیری میکنم، خانه را تمیز میکنم و شب با خانه ای منفجر شده و اعصابی خراب به خواب میروم. روزها میگذرد که یک فرصت برای خلوت و استراحت  پیدا نمیکنم و باز هم به کارهای مانده ام نمیرسم...امشب یک دل سیر گریه کردم. امشب با همین فکر ها تو را در آعوش کشیدم و خدا را شکرکردم و به روزها وسالهای پیش رو فکر کردم و غصه مبهمی قلبم را فشرد...تو روزی آنقدر بزرگ خواهی شد که دیگر در آغوش من جا نمیشوی و آنقدر پاهایت قوت خواهد گرفت که قدم قدم از من دور میشوی و من مینشینم و نگاه میکنم و آه... روزگاری باید با خودم خلوت کنم و ساعتها را بشمارم تا  تو از راه بیایی و من یک فنجان چای تازه دم برایت بیاورم و به حرفهایت با جان دل گوش بسپرم تا چای از دهن بیفتد.... روزی میرسد که از این اتاق به آن اتاق بروم و خانه ای را که تو در آن نیستی تمیز کنم. و خانه ای که برق میزند و روزها تمیز میماند، بزرگ شدن تو را بیرحمانه به چشمم بیآورد. روزی خواهد رسید که تو بزرگ میشوی، شاید آن روز دیگر جیغ نزنی، بلند نخندی، همه چیز را به هم نریزی... شاید آن روز من دلم لک بزند برای امروز... روزی خواهد رسید که من حسرت امشبهایی را بخورم که چای نخورده و با سردرد و گردن درد و با فکر خانه به هم ریخته و سوپ و بازی و... به خواب میروم...شاید روزی آغوشم درد بگیرد،این روزها دارد از من یک مادر به شدت بغلی میسازد...!❤️❤️

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥 

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود و حتی توی تعطیلی های عید هم هستن. 

بیا اینم لینکش ایشالا مشکلت حل میشه 💕🌷

2456
2714
راستی دخترم هستم

باید بری بهرحال دارو نیاز داری

دختر نازم، مامان فدات بشه، مرسی که تکون میخوری و خودتو نشونم میدی عشقم😍😍😍😍 (تاریخ احتمالی مهر ۱۳۹۸)                                                                            دختر نازم، عشق مامان، توی دی ماه توی سی و هفت هفته و پنج روز اومدی و شدی کل دنیام، همه وجودم، نفسم به نفست بنده دختر زمستونی من الهی مامان فدات بشه.😍😍😍😍😍💕💕💕💕💕💕
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2712
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز