2733
2734
عنوان

من حساس شدم یا حق با منه

239 بازدید | 25 پست

همه چیز از بعد سقطم شروع شد. تا اون وقت همه چیز خوب بود. بعد اینکه عید پارسال جنینمو تو ۲۱ هفته از دست دادم و به چشم دیدم یسریا خوشحالن و یسریا پی گردش و تفریحشون و من روز سیزده عید بستری بودم و بعدش شوهرم جنینو برد تنهایی خاکش کرد دلم به حال خودمو شوهرم سوخت... تصمیم گرفتم دیگه اخلاقمو عوض کنم...

بعدش حسابی عصبی و افسرده شدم. گریه کردنای وقت و بی وقت دعوا و ...

نقل مکان کردیم سی چهل کیلومتر از خانوادم دور شدم. اونجا کارم حتی به وسیله پرت کردن به دیوارم رسید... خداییش فقط من بودمو شوهرم دکتر کم کم داشت واسم قرص افسردگی مینوشت... که دیگه یکم به خودم اومدمو گفتم دوباره اقدام کنم واسه بارداری... اقدام کردم و باردار شدم. بعدش بخاطر اون سقط خانوادم گفتن باید بیای اینجا پیشمون خونه  بگیرین که مواظبت باشیم. من به هزار و یک دلیل مخالفت کردم ولی هربار رفتم مامانم به شوهرم گفت باید بیاین و به حرف من گوش نداد... مامانم گفت بیاین طبقه پایینخونه خودمون. ماهم با تموم مخالفت من اثاث کشی کردیم..

یک هفته س اومدیم ولی اون ۷ ماه و نیم انقدر حرص نخوردم که تو این هفته خوردم. اون از مامانم که پولایی که خودم واسه سیسمونیم جمع کرده بودم خیرات کرده بین داداشام و باهاشم نمیشه حرف زد فوری پشتشونو میگیره...

اون از داداشم با مرغ و خروساش که بو گندش می پیچه تو دستشویی مون

اونم از شوهرم که ول میکنه میره پی مشکلات خانواده ش ساعت ۱۱ میاد خونه بهش میگم زودتر بیا میگه تو که ادم دور وبرت زیاده حالت بدشد بگو ببرنت دکتر درصورتیکه داداش کوچیکه محل نمیده بزرگه بیشتر سرکاره دومیه هم سربازه زنشه...

دیشب پرولوتون زدم امروز بتا زدم فردا دوباره باید بتا بزنم. الانم معدم ورم کرده سنگین شده حالم هیچ خوب نیست گفتم یکم درددل کنم که شاید یکم اروم شم...دعا کنید نی نیم تو این مدت چیزیش نشه. مرسی ببخشید طولانی شد

یکم حساس شدی به نظرم 

چون سقط تو 21 هفته بوده و جنین بزرگ شده بود 

این نظر منه😚

این شادمانی که اکنون در دست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که دردست تو آشیانه دارد در حالیکه در افتاب قدم می زنی همیشه با تو نخواهد بود، همین گونه این پآهای کوچکی که در کنارت می دود و باصدای مشتاقی که بدون وقفه و باهیجان هزاران سوال از تو می کند تا ابد نیستند.این صورتهای قابل اعتماد که به طرف تو توجه می کنند، یابازوان کوچکی که بر گردن تو حلقه می شوند و لبان نرمی که بر روی گونه های تو فشار می آورند دایمی نیستند.قلب خودت را بر ایشان اارزانی بدار، روزهایشان را از شادی پر کن، در خوشی و شادمانی معصومانه شان شریک باش که طفولیت جز روزی بیش نیست و با چشم بر هم زدنی از دست خواهد رفت❤

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

بچت ان شالله صحیح‌و سالم به دنیا بیاد برگردید خونه خودتون .

اصلا از اینهمه نزدیکی خوشم نمیاد .

هرگاه خداوند تورا به لبه پرتگاه هدایت کرد به او اطمینان کن چون یا تورا از پشت خواهد گرفت یا پرواز کردن را به تو خواهد آموخت.

تحمل کن عزیزم کم مونده تموم شه.منم سقط کردم توی ۱۸ هفته درکت میکنم منم خیلی حالم بده همش غصه میخورم 

خدایا امضا قبلیم رو حذف کردم اینبار نا امیدم نکن ،بچم رو به تو سپردم سلامتیش رو از تو میخوام .دوستان سقط مکرر هستم لطفا برای سلامتی بچم اگه دوست دارید یه صلوات بفرستید ممنون .میخوام اتفاق های خوب بارداری فعلیم رو توی امضاء بنویسم که همش ناله و گلایه نباشه خدا رو شکر امروز ۴‌.۴ .۹۹ رفتم صدا قلبش رو شنیدم خدا رو هزار با شکر .لطفا دعا کنید غربالگری هامم خوب باشه ممنون .خداروشکر امروز ۹۹/۴/۳۱ رفتم سنوگرافی غربالگری خداروشکر خوب بود خدا کنه فردا که میرم آزمایش بدم جواب اونم خوب باشه دعا کنید برام.امروز5/5جواب آزمایشم دیدم خدارو هزار مرتبه شکر خوب بود‌.وای چه حس و حال قشنگی بود انگار یه بار سنگین رو از روی دوشم برداشتن .برای سنو گرافی آنومالی و آزمایشش دعا کنید اونا هم بخیر بگذره .خب امروز ۲۵ .۵ رفتم جواب آزمایش آنومالی رو گرفتم که خدا رو صد هزار مرتبه شکر خوب بود ولی باید سرکلاژ بشم و سنو آنومالی برم خدا کنه اونا هم به دعای شما دوستان خوب باشه.خداروشکر۶.۱۰ رفتم سنو آنومالی گفتن همه چی خوبه ممنون از دوستانی که دعا کردن یکم لکه بینی دارم که ان شاءالله اونم رفع بشه خیالم راحت بشه 
دیشب پرولوتون زدم امروز بتا زدم فردا دوباره باید بتا بزنم. الانم معدم ورم کرده سنگین شده حالم هیچ خو ...

توکلت به خدا 

سعی کن جر و بحث و کمتر کنی

سقط چیز کمی نیست ولی باید کنار بیای باهاش

این شادمانی که اکنون در دست توست مدت زیادی نخواهد ماند.این دستان نرم کوچکی که دردست تو آشیانه دارد در حالیکه در افتاب قدم می زنی همیشه با تو نخواهد بود، همین گونه این پآهای کوچکی که در کنارت می دود و باصدای مشتاقی که بدون وقفه و باهیجان هزاران سوال از تو می کند تا ابد نیستند.این صورتهای قابل اعتماد که به طرف تو توجه می کنند، یابازوان کوچکی که بر گردن تو حلقه می شوند و لبان نرمی که بر روی گونه های تو فشار می آورند دایمی نیستند.قلب خودت را بر ایشان اارزانی بدار، روزهایشان را از شادی پر کن، در خوشی و شادمانی معصومانه شان شریک باش که طفولیت جز روزی بیش نیست و با چشم بر هم زدنی از دست خواهد رفت❤
2738

فدااااای سرت ...همش نشین اینارو تو ذهنت مرور کن ..انشاالله ک اصلا اتفاقی نمیفته ک بخای بری دکتر ... الان فقط اون بچه ب ارامشت نیاز داره نه هیچ چیز دیگه غصه نخور عزیزم یکم قران بخون و با بچت کیف کن اروم میشی بقیه رو بیخیال

دلخوش به جمع کردن یک مشت آرزو...💔

من یک سال پیش مامانم زندگی کردم طبقه مایین خیلی اشتباه بود خیلی توی زندگی همدیگه دخالت میکردیم میدونم جه شرایط بدی داری

لطفا واسه تحقق رویاهام یه صلوات بفرستید❤❤❤
شما سقط کردین خانواده و فک و فامیل نباید تعطیلات عیدشون رو بگذرونن؟ نباید 13 ب در برن باید بشینن عزا ...

والا اونا همونایین که تا یه اتفاق کوچیک واسشون میفته کلی توقع از ادم دارن

2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز