تصمیم به طلاق دارم نظرشما؟

عاقلانه تصمیم میگرفت تو سن کم ازدواج نمیکرد...خودش بچه هست باید دلگرمی بهش بدیم که دوماهه بفکر طلاق نباشه...

نه کم محلی فقط اونو به مادرش نزدیک تر میکنه

خب میتونی بهش یادآوری کنی تو جامعه مشاغلی نظیر وکالت پزشکی مهندسی شرکت هایی مثل نفت داروسازی و تجارت های بزرگ وجود داره که جایگاه خیلی بالاتری داره

من كه تا مادر و پدر شوهرم نمردن راحت نشدم البته حالا نوبت خواهرو برادراش شده فكر كنم صد ساله اولش سخته بعد خوب ميشه

عزیزم از تجربه ی خودم برات میگم،با 1 عصبی که به نظرم جنون داشت ازدواج کردم،بعضی وقتا فکر میکردم این آدم عاشق ترین مرد زمینه،واقعا تعجب میکردم از محبتهای بی حد و حصرش به خودم،اما وقتی عصبانی میشد فکر میکردم آخرین لحظه های نفس کشیدنمه،فقط وقت کتک خوردن دستمو میگرفتم جلو صورتم که کبود نشه خانوادم نفهمن،چون تو شرایط خاصی بودن خانوادم نمیخواستم به مشکلاتشون اضافه کنم،بعد از هربار زدن به دست و پام میفتاد یعنی واقعا به پام میفتاد و پامو میبوسید..اما من دیگه روح و روانم نابود شده بود..آخرش جدا شدم..1 روز قصه ی زندگیمو بزارم تو سایت

کارایی و که بهت گفتمو بکن یه چند ماهیم به خودت فرصت بده ایشالا خوشبخت شی 🙏🏻

منم نمی گم طلاق بگیره 

ولی تو سن کم ازدواج کردن تا حدودی از خانواده نشات می گیره و خودش از این به بعد باید عقل و درایت را چاشنی زندگیش کنه 

خب وقتى نميتونه چرا لفتش بده بعد سنش ميره بالا وپشيمون ميشه

ن جامه ی عمل نپوشون اما چون اول زندگیته و شما خانمی نباید گستاخانه رفتار کنی میتونی کوتاه بیای و اون اروم بشه یکساعت بعدش وقتی آرومه بری با خصوصیات زنونگیت و با آرامش بهش بفهمونی ک اشتباه بود و حرف خودتو به کرسی بشونی ن با دعوا. مردا دوس دارن زنشون عصبین ساکت باشن و فک کنن حرف حرف خودشونه الانم چون اول زندگیتونه ایشون جو گیره بعد درست میشه

یه‌ماه به خودت زمان بده و کارایی و که گفتمو یاداشت کنو انجام بده ایشالا که جواب میگیری

بروپیش مشاور زود طلاق نگیرید

به زحمت طلاقم داد،کسی نمونده بود که واسطه نکرده باشه،وقتی به واسطه ها از کتک خوردنام میگفتم خودشون میگفتن حق نداری برگردی،روزی که اومدم خونه ی مادرم و به خانوادم جریان رو گفتم هیچکس باور نمیکرد،فکر میکردن چقدر عاشقمه،البته شاید بود ولی انگار دست خودش نبود وقتی عصبانی میشد،داداشم وقتی فهمید رفت حسابی کتکش زد،چند وقت بعد که رفتم خونه با داداشم 1 سری وسیله هامو بردارم دیدم تمام دیوار خونه پر از عکسای منه...یعنی همه از طلاقمون تعجب کردن همه فکر میکردن این آدم عاشق ترین آدم رو زمینه...8 سال طلاق گرفتیم. من دو سال بعد از طلاق با 1 پسر مجرد ازدواج کردم و 1 دختر دارم،اما خودش خانوادش هر کاری میکنن راضی به ازدواج نمیشه..میشنوم از اطراف