2726
عنوان

دلم برای آبجیم کبابه😢😢😢😢 (داستان زندگی)

| مشاهده متن کامل بحث + 8477 بازدید | 195 پست

خواهر زاده ام چهارسالش بود که یه روز خواهرم اومد خونمون. تنهایی. بابام گفت پس شوهرت؟؟؟ گفت سرکار بود کارش شلوغه تنهایی اومدم. تو خودش بود. مادرم خیلی پاپیچش میشد بگه مشکل چیه ولی هیچی نمیگفت. موبایلش خیلی زنگ میخورد میرفت تو حیاط صحبت میکرد و با چشای قرمز میومد اتاق. برامون مسجل شده بود که یه چیزی هست ولی خواهرم سکوت میکرد. بعد از یک هفته هم بدون هیچ حرفی شوهرش اومد دنبالش و بردش. اونموقع خونشون با شهر ما ۳ ساعت فاصله داشت ولی چون نزدیک داداشم اینا بودن خیال خانوادم راحت بود. دیگه از خواهر شاد و سرحالم خبری نبود یه دختر عصبی و پرخاشگر شده بود که با کوچکترین حرفی اشکش درمیومد. پدرم رفت خونش و با شوهرش صحبت کرد و وسایلشو جمع کرد و آوردش یه خونه براشون گرفت که بیست دقیقه فاصله داشت با ما تا خیالش آسوده باشه و تو چشم خودمون باشه.

وزن قبلی -> ۷۵ وزن بعدی -> ۷۰ وزن فعلی -> ۶۷ هدف ->۶۰   من میتونمممممم😍😍


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مادرم خیلی غصه میخورد. غصه همه چیزو. اول خواهرم که بشدت نگران وضعیتش بود. بعدم چهارتا داداشم که دانشجو بودن تو شهرای مختلف. تو اون وضعیت پدرم که برای کاری رفته بود یه شهر دیگه بین راه یه بچه رو میبینه که تو جاده افتاده میبرتش بیمارستان و بچه میمیره. هرچقد پدرم گفت بین جاده بوده باور نکردن و تصادف و مرگ بچه رو انداختند گردن پدرم. و اونموقع مجبور به دادن دیه کامل یه انسان بالغ شد و تا یکی دوسال درگیر خانواده بچه بودیم کار خیر پدرم براش چنان شری شد که اونموقع بابام سه تا زمین درست و حسابیشو فروخت تا تونستیم از شر اون خانواده خلاص بشیم. چند ماهی از خواهرم غافل بودیم. غافل از رفتارهای دامادمون. 

وزن قبلی -> ۷۵ وزن بعدی -> ۷۰ وزن فعلی -> ۶۷ هدف ->۶۰   من میتونمممممم😍😍
2728
مادرم خیلی غصه میخورد. غصه همه چیزو. اول خواهرم که بشدت نگران وضعیتش بود. بعدم چهارتا داداشم که دانش ...

اخ چقد بد شانس

اگهتابهحالباخوبيتكسىرواذيتنكردىيهبارامتحانكن!❤️ 

ادم میترسه دیگه به کسی کمک کنه واقعا چجور ثابت کنه بیچاره 

چه قانون مسخره ای 

منبعد ببینیم یکی کنار جاده جون میده ولش کنیم بریم یه بوقم بزنیم😞

مثل قهقهه یه آدم لال ، وسط نمایش یه آدم کور...

پدرم اونموقع کارمند شرکت نفت بود ولی بخاطر همین موضوعات کارشو ول کرد تا بتونه مشکلاتو حل کنه و مجبور شد کار آزاد برای خودش انتخاب کنه. خواهرم دوباره درگیر مشکلاتی شده بود که ما نمیدونستیم چی هستند فقط از ظاهرش میفهمیدیم یه مشکلاتی داره. خواهر زاده ام ۴ سالش بود که بازم خواهرم اومد منزل پدریم و دوباره یکی دوهفته بی دلیل موند و متاسفانه هرچقدر اصرار میکرویم ک اگر مشکلی هست بگه تا راهی پیدا کنیم چیزی نمیگفت. حدود یکسال از این ماجراها گذشته بود که یک روز خواهرم زنگ زد به پدرم که شوهرم دوهفتس منو ولم کرده و رفته!

وزن قبلی -> ۷۵ وزن بعدی -> ۷۰ وزن فعلی -> ۶۷ هدف ->۶۰   من میتونمممممم😍😍

لایک پلیز

خانومایی که زندگی زناشوییتون سرد شده حتماااا یه سر به تاپیک اسکرین شات پیام های  منو شوهرم بزنید و فایل صوتی کلید مرد دکتر حبشی رو دانلود کنید و گوش کنیدو عمل کنید بهش و عشقو برگردونید به خونه هاتون❤ برای همه چیز درمانی هست به جز مرگ پس هرگز نا امید نشید❤😍❤

دنیا رو سرمون آوار شد. اونموقع بازم خونشون رفته بود یه شهر دیگه و دوسه هفته یکبار پدرم اینا میرفتن بهش سرمیزدن. پدرم سریع رفت دنبالش و اوردش خونش خواهرم گریه میکرد شرمنده بود چون خودش خواسته بود پدرم به روش نمیاورد فقط میگفت درست میشه من کنکوری بودم. از یه طرف غصه خواهرم داشت نابودم میکرد از یه طرف درسام که باید میخوندم. ماها حتما باید میرفتیم دانشگاه اونم دولتی چون مادرم فقط دولتی رو قبول داشت اصلا مدرکدانشگاه پیام نور یا آزاد رو قبول نداشت بخاطر همین بی نهایت بهمون سخت میگرفت که درس بخونیم و ما هم عادت کرده بودیم به اینکه مدام کتاب دستمون باشه ولی وابستگیم به خواهرم انقدر شدید بود که تمرکزی برای درس خوندن برام نمیزاشت. بعد از سه هفته از ناپدید شدنش زنگ زد به خواهرم که من از ترس طلبکارها فرار کردم و خودم رو گم وگور کردم با کمک پدرت ی خونه اجاره کن تا آبها که از اسیاب افتاد برمیگردم!!!!

وزن قبلی -> ۷۵ وزن بعدی -> ۷۰ وزن فعلی -> ۶۷ هدف ->۶۰   من میتونمممممم😍😍
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

بارداری دوم

ngar | 1 دقیقه پیش
2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز