پسرمو دادم رفت .این حس قشنگو برا همتون ارزومندم

نظر شما هم محترمه 😅😅

خدابیامرزه...

بچه من عمه داره عمو داره پدر بزرگ مادر بزرگ داره خاله و دایی داره . همشونو دوست داره . عموهاش گاهی میان میگن ببریمشون پارک میگم ای ول ببرید چی‌بهتر  از این .عمه شون عاشق اینه که ببره اینا رو استخر .

خواهرام میان میبرنشون خونشون که به قول خودشون مرغ و قارچ  سوخاری بپزن چون بچه ها دوست دارن ببرن شهربازی 

هیچ کس نباشه پدر مادرم و پدرشوهر مادرشوهرم تو خونه انواع قصه ها و نقاشی و کتاب داستان 

بچه ها انقد عشق میکنن که میگم بیاید خونه میگن نه اینجا خیلی خوبه 

خونه خودمونم باشن مدام یا بازی میکنن باهم یا از سر و کول من بالا میرن یا باهم آشپزی میکنیم .بازم خوش میگذره بهشون 

وقتی میبینم همه برای بچه هام ارزش قایلن و دوستشون دارن مریض نیستم که از این نعمتا محرومشون کنم ‌. ضمن اینکه اونا لذت میبرن به خودمم خوش میگذرونم .شوهرمم اعتقادش اینه که بچه هر جا راحته  و هر جور میخواد .

تفاوت من قاعل نمیشم ولی میبنم با نوه های دیگه چجکری رفتار میکنه ک پسرن همشون فقط بچه من دختره...اصن نگاش نمیکنن  ...دخترم تازع راه افتاد ه بود دامن کوتاه پاش کردم خیلی بامزه شده بود رفتم خونشون...انتطار داشتم حداقا بگن عه راه افتاده...دخترم میرفت راست اونا گردنشون میچرخید چپ و برعکس...از قدیم گفتن جای برو ک خواهان تو باشند...قضیه قندون...ک بالا تعریف کردم...یا من یه عکس چاپ کردم از دخترم یکشو دادم ملمانم یکشو دادم مادرشوهر...بار اول عکس بود بار دوم رفتم خونشون عکس بچرو رو ب دیوار گزاشته بودن عکسای نوه های دیگه  سرجاشون مرتب....ب شوهرم اشاره کردم گفتم ببین درسته اخه؟؟من بد عالم  این نوته...دختر منم اینقد شیرین ک جتی تو خیابون ادما میدیدتش میگفتن بچت چقد بامزس..بعصیا مث مادرشوهر شما انسان نیستن

من خودم تو بچگی و حتی الان عاشق خونه مادربزرگم بودم

یادمه با داداشم گریه می کردیم که بریم خونه مامان جون تو یه شهر دیگه بودن  میرفتیم  دوسه روز بدون مادر پدر  اونجا بودیم کلی حال می کردیم  وقتی میومدیم خونه خودمون انرژی مضاعف داشتیم   هیچ وقت مامانم  به خاطر خودش مارو نفرستاد اونجا   اما الان  تو کل فامیل وابسته ترین فرد به مادر من هستم  اونم زندگی مارو از هم دور کرد چندصد کیلومتر روزی ده بار شاید تلفنی صحبت کنیم

وای منم همینطورم..طبقه بالا خونه مادرشوهرم زندگی میکنم ولی تاحالا یبارم بچه را ندادم بدون خودم ببرن پایین..نمیدونم زیادی حساسم ؟

افرین این درسته....نه اینکه بچمو نگاه نمیکنن من بزور ببرمش ک از نعمت نوه داشتن لذت ببرن

بچه من عمه داره یدونه..اینقدر عمش باهاش سرده...دخترم اصن نمیشناستش   بهش میگه خاله....حالا مادرشوهرمم فک میکنخ من بهش یاد دادم😂😂

دقیقا..مادر شوهره منم بچه ها جاری مو جلو من میزنه .وقتی مادرشون نیست  منم اطمینان ندارم بهش بچه را بزارم

آره 

اما به نظر من اونی هم که با عروس مشکل داره هیچ وقت به نوه ی خودش بدی نمیکنه . من که ازشون هیچ وقت بدی ندیدم خداییش 

اما خاله همسرم با عروسش خیلی مشکل دارن و دعواشون میشه 

اما نوه ش که میره خونشون خودشو میکشه واسه بچه 

من اونجا بودم و دیدم . همه جوره خدمت میکشه به بچه .

بازم میگم برا بچه ها خوبن چرا آدم نبره بچه رو پیششون ؟

من دکتر نیستم😁

خب لذتتو ببر ولی قرار نیست همه عین هم زندگی کنن بیبی

اگه ازچیزی خوشت نمیاد بگو من اینطوری نمیپسندم‌نگو تو نباید بچه میاوردی چون اون به حسودی میخوره😘

همه از مادر پدر خودشون فقط تعریف می کنن انگار نه انگار مادرشوهر پدر شوهر هم حق دارن 

جاری من بچش یکسال نشده بود که مرخصی زایمانش تموم شد باید میرفت سر کار یکی دوروز بچه رو گذاشت خونه مامانش  یه ساعت نشده بچه رو اوردن خونه مادرشوهرم که نوه شماست  سروصدا می کنه نمیذاره بخوابیم   دیگه برادرشوهرم هرروز صبح میاوردش خونه پدرشوهرم   مادرشوهرم کلی غذای مخصوص کودک درست می کرد میداد به بچه سال بعد که بزرگتر شد فرستادنش مهدکودک باز کسی که میرفت از مهدکودک بچه رو میاورد پدرشوهرم بود 

همیشه پدر مادر خانم ها فرشته نیستند و پدرو مادرشوهر لولو

من جزخودم به کسی اعتماد نداشتم 

خوب کردی بچه باید زیر سرپدرومادرش باشه باخودت ببر باخودت بیار 

دقیقا همینه، این رفتار و تفکر هم برمیگرده به اینکه معمولا خانم ها تصمیم می گیرن و مردها هم زیاد بحث نمی کنن و قبول میکنن نظر خانمشون رو