شما تونستی محبت داشتی انجام دادی براشون،اونا نمیتونن،کلا مردم مسئول مهمونی و ناراحتی و کارهای عقب افتاده ما نیستند،نباید تو ماه ۸اصلا تولد میگرفتی،یک سالگی بچه ات با هم میگرفتید،بدم میاد از تولد،واقعا خیلی اسیریه،منکه دعوتمم کنن نمیرم،چیه سن بالا مبارکه مبارکه،یه کیک میذارم پول جمع کنن،وقتی من تولد دوس ندارم،و نمیگیرن ،تولد کسی هم نمیرم،کی حوصله داره،جونمو میذارم واسه زندگی خودم،از هیشکی توقع ندارم حتی یه لیوان آب دستم بده و خیلی هم آرامش دارم
دخترتون چند سالشه؟
الانم خوبند شما بارداری یکم حساس تر شدی
وگرنه اگر زنگ میزدین میگفتین خواهر من فردا میام کمکت برا مربا الان مجلسم کلی کارش مونده اونام حتما میومدن
نه خواهرتون بلکه هرکس به عنوان مهمان اومد خونتون کاری از دستتون برنیومد ازش کمک بخواید اصلا بد نیست
بحث کارگر نبود اصلا ؛ چون تمیز کاری خونه رو همه رو قبلا با شوهرم انجام داده بودیم فقط دلم میخواست یکی از خواهرام یا خواهر زادم بیاد پیشم واسه درست کردن سالاد الویه و سالاد ماکارانی
راستش به حرف زدن با یه کسی هم خیلی احتیاج داشتم تا از استرسم کم بشه اما هیچکی نبود
خب مجبورنبودی تولد بزرگ بگیرین گلم. ازکسی انتظارنداشته باشین
من اصلا نمیدونستم دارن مربا درست میکنن ولی آخه مربا خودم تنهایی امسال درست کردم و خیلی سخت نیست بعدش هم میتونستن زنگ بزنن که در چه حالی ما داریم مربا درست میکنیم و الکی تعارف میزدن که کاری داشتی بگو اما چون زنگ نزدن من ته دلم همش میگفتم چه خواهرااای بی احساسی ؛ شرایطمو میدونن ولی بازم براشون مهم نیست
میخام یه دونه از عکسای تولد دخترمو بزارم هستین ؟؟؟
نظر بدین چه جوریه
گذاشتم کسی هست یا همه رفتن
عزيزم همينكه دخترتون خوشحال و راضيه كافيه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
