بگید شمام
منم یبار موقع کشتی با شوهرم، اون اولا ک عقد بودیم، زدم وسط پای شوهرم، کبود شده بود، جیغ زدم مامانم اومد. اصلا ی وضعی
من یادمه اویل عقدم مامانم مهمونی گرفته بود.بعد بیشتر خانواده ی شوهرم رو دعوت کرده بود و همگی نشسته بودن دور سفره که دیگه منم اخرین نفر از اشپزخونه اومدم بیرون رفتم برم بشینم دور سفره که یهو محکم رو دسته ی مبل نشستمو و تلپی افتادم وسط سفره
جلو شوهراتون میگوزین وای چقد بده
منو شوهرم نامزدی بودیم بعد رفتیم خونه مامانش ناهار بعد ناهار رفتیم مثلا استراحت کنیم 😅رفتیم تو اتاق خلاصه شیطونی اینا بعد من گفتم میرم پیش مامانت اینا زشته تو حال نشستن گفت برو منم رفتم تو حال همین که رسیدم جلوشون دامنم از پام افتاد زیپش یادم رفته بود ببندم😭😭😥
وایی هنوزم یادم میاد اب میشم😢😢شوهرم مغازه داشت عاشق هم بودیم رفتم در مغازش مثلا میخواستم خیلی خانومانه رفتار کنم در شیشه ای بود درو ندیدم رفتم توش😨😨
من که داغونم تو دوران خاستگاری یه روز قرار شد ما بریم خونه ی شوهرم اینا من خیلی استرس داشتم
وقتی رفتیم انقد همه نگاهم میگردن فقط منتظر بودم تموم بشه بریم خونمون انقد هول بودم که وقتی رفتیم بیرون یادم افتاد کیف و پالتوم جا گذاشتم😑😑😑😑مامانم اینا هم گفتن خودت باید بری بگیری به ما چه،دیگه زنگ زدم گفتم ببخشید من کیف و پالتوم جا گذاشتم و ...شوهرم اوردش دم در اون موقع بهش گفتم بهم خندید گفت نه چیز عادیه ادم بعضی وقتا فراموش میکنه،ولی الان بهم میگه اون موقع که زنگ زدی گفتی جا گذاشتی خونه رفت رو هوا انقد بهت خندیدن🤣
یبار دوتایی نشسته بودیم ی اتفاق ناخواسته ای افتاد ک ن من میتونستم ب روم نیارم ن اون دوتامون اینجوری زل زده بودیم بهم 😂😂😂😂😂😂
خواستم برای شوهرم نیمرو درس کنم
نمیدونستم روغن هم باید بریزیم روغن نریختم تابه سیاه شد😆😆
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
