واقعن خدا هوای بعضی آدما رو خیلی داره
امشب دلم شکست برا دختر همسایه 🙁
پیشم بغض کرد زد زیر گریه
گفت چند ساله منو پسر فامیل دورمون همو خواستیم ولی خانوادش نزاشتن رفتن یکی دیگه رو براش
عقد کردن .گفت پسره هنوز دوسم داشت
با اینکه عقد بودش ولی انگار دلش با اون دختر نبود
خلاصه اینا برا پسرشون عروسی گرفتن
گفت منم سعی کرد م عادی باشم هر چند دلم شکستش .حالا امروز گفت که الان ۵ ماهه ازدواج کرده .انقد با زنش خوب خوش میرن میان مادرشم انقد دور عروس میگرده .گفت حس میکنم خیلی خوشبخته .گفت کاش خدا هم ی زره ب دل من نگا میکرد .با تمام وجود میگفت .اگه خدا بود حتمن حق دلشکسته رو میگرفت
گفت تو ی کوچه ایم فامیل مادرمه
با اشک میگفت چقد زود منو از یاد برد .
ینی خودمم باش بغض کردم فقط سکوت کردم
چون چیزی نداشتم بگم .واقعن دلم خون شد براش
الگی بگم ن بابا چرا فک میکنی خوشه .چوب خدا بی صداس .الکی با این حرفا فقط دردشو بیشتر میکردم
فقط سکوت کردم و گفتم اشکال نداره از ته دل نفرین کن امیدارم .سرش بیاد 😔