امشب سومين شبه دخترم و از شير گرفتم
فداي معصوميت و فهم بالاش بشم
اصلا اذيت نكرد بيتابي نكرد غصه دارم نكرد
انقدر راحت با اين قضيه كنار اومد كه باورم نميشه
با اينكه خيلي وابسته بود
٢٠ ماهشه
رفت بغل باباش باباش لالايي دخترم خوند سر دقيقه خوابيد
الهي خداااااا فداش بشم
الان حسي كه به دخترم دارم مقايسه ميكنم
يعني خدا هم انقدر مارو دوست داره يا حتي خيلي خيلي بيشتر؟
قربون خدا برم وسط تمام مشكلات و دلنگرانيهاي زندگيم
امشب تصميم كرفتم انگشت كوچيك خدارو اروم بگيرم و بخوابم
مثل نوزادي كه فارغ از تمام هياهوهاي اين دنيا انگست كوچيك مارو مي گيره و به خواب ناز ميره ...
امشب همه چيو ميسپارم به خدا..