مادرشوهرم تو خونه نشسته بود وبچم بغل مادرشوهرم بود صدام زد بیا ببین بچه داره میخنده اومدم بالاسرش ذوق کردم دهنم واموند یهو یه تف از دهنم سرازیر شد رو دست مادرشوهر ،یه نگاه رو دست ش کرد منم خودمو زدم به اون راه رفتم توی افق محو شم. شمام دارین خاطره بتعریفین
🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣خیلی خوب بود
😂😂😂😂😂😂
😂😂😂
مال من دیگه شورش دراومده زیاد گفتم بقیه بگن بخندیم
بیاین تایپیک اخرم
اي واي خيلي خنديدم مادر شوهرت حتما از تعجب خشك شده :)))))
😂😂😂😂😂😂
واااایییی عالی بود😂😂😂😂😂
منم دیگه نمیگم ابرو برام نموند تو سایت🤦🏻♀️
پیش مادر شوهرم خم شدم گوزیدم
و بعد نگاها در هم قفل شد
😐😐😐😐😐
خیلی خوب بود😁😁😁😁😁😁😁😁
وای نمیری😂😂😂😂😂
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
56 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
