قبلا تعریف کرده بودم
یه شب بعد را ب ط ه ج ن س ی با همسرم من بلند شدم که ک ا ن د و م و دستمال هارو جمع کنم نمیدونم چی شد که اون ک ا ن د و م از دستم افتاده بود کنار تخت خواب منم ندیدم دستمال هارو انداخته بودم سطل ولی متوجه اون نشده بودم تختو مرتب کردم و برا خواب رفتیم رو زمین خوابیدیم فرداش مادرشوهرم اومده بود خونمون نمیونم چی کار داشت اوند تو اتاق منم تو اتاق بودم اومد کنار تخت یهو پا گذاشت رو اون ک ا ن د و م پر از محتویات زد بیرون از چسبیده بود به پاش به پاهاش نگاه کرد
چشم تو چشم من شد بعد با دست کند و رفت بیرون از خونم
نمیدونم من لعنتی چرا ندیدم
مادرش خیلی محجبه و با حجاب بود خیلی سنگین نگاهم کرد
میخواستم از خجالت زمینو گاز بگیرم بمیرم