واقعا خسته شدم انگار جامون عوض شده هم کار می کنم هم خرج خودمو میدم هم خرج خونه هم کار خونه آخرم اون همیشه یا خستست یا دلش گرفته یا باید نازشو بکشم انقدر که من ناز کشیدم و رعایت حالشو کردم از خودم متنفر شدم ...بچه هم نمیخواد چون مسئولیتش سنگینه یعنی فقط مونده واستم کنار تخت بادش بزنم ....فقط اومدم درددل کنم خانوماااا 😭😭اونایی که اول زندگیتونه یاد بگیرین این چیزا رو شوهراتونو مثل من لوس نکنین
مردا کلا لوسن
مثل خاهر منی که😑😑
كار نميكنم
منتها تمام مديريت خونه و دخل و خرج و كاراي بانكي و فلان و فلان با منه
منم مثل شما خسته شدم
شوهرمم با افتخار ميزنه پشتم بهم ميگه سوپر وومن😐پشتم بهت گرمه 😑تا تو رو دارم غم ندارم
من آیینه توام. بعد دوازده سال صبرم تموم شد جدا شدم.
از همین الان جلوشو بگیر.
من همینکه خونه داری و بچه داری میکنم کلی منت میذارم
بقیه اش پیشکشم
پس شوهرت چیکار میکنه!؟
روشتو ریز ریز در طولانی مدت عوض کن اونم مجبوره خودشو تطبیق بده
بچه بیاری صد مرتبه بیشتر کار میریزه سرت
این که خوبه من از سر کار میام دارم از خستگی میمیرم بعد مثلا یه چیزی رو میز مونده یا یه کاغذی پشت مبل افتاده به من میگه ابن ۱۰ روزه اینجا افتاده همینو ور نداشتی 😐😐😐😐با میگه چرا آشغالا رو نمیزاری بیرون 🤯🤯🤯یا میگه باید از پولت هر ماه فلان درصد حداقل بدی به من چون تو هم تو این خونه سهم داری🤯🤯🤯🤯🤬🤬🤬
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
