من یه بار صبح از خواب پاشدم شوهرم سر کار بود تازه ازدواج کرده بودم رفتم دست و صورتمو شستم و اومدم پاک کنم دیدم هنوز رو تخت خوابیدم ساعتم نگاه کرده بودم خیلی ترسیدم ساعت تو پذیرایی بود از اتاق خواب نمیشد دید دوباره از خواب بیدار شدم رفتم ساعتو نگاه کردم دیدم از اون موقع که ساعت دیدم ۳ دیقه گذشته خیلی ترسیدم با گریه و ترس رفتم خونه مامانم