مادر شوهرم سر زاسمان قبلیم خیلی کرم ریخت انقدر که شوهرم روز زلسمان بام قهر بود و تا مدتعا همینطور پرش میکردو اونم قهر میکردو اشتی ینی تا مرز طلاقم رفتیم روز زایمان و بعدش که میدونستم اتیشا از گور اونه گقتم مامانم هس ابجیامم هستن مامانت بره درد دارم نمیخام مامانت باشه خلاصه زنیکه فقط چند روز یه بار میومد سر میزد
الان که فهمیده باردارم دهنشو یه مدته گل گرفته و اتیش ننداخته و هی بمن میگه میخام برا زایمانت بیام چیکار کنم .هم ازش متنفرم هم ازش میتزسم دوباره دعوا بندازه