من ازدواج دومم هست ی دختر دارم پیش‌خودمه الان
دیروز شوهرم یکم میوه خرید بسکه من غر زدم البته گذاشته رو اوپن و میگه اینا شده ۳۰ هزار تومن همیشه این کارشه هرچی میخره میاد با غر میگه انقد شده ، عصری یکم میوه ها را شستم و گذاشتم رو‌میز خوردن و منم کار داشتم نخوردم فقط چایی خوردم پشت سرهم میگفت میوه تو بخور ، گفتم باشه کارهامو انجام بدم میخورم ، بعدش ک میوه هارو جمع کردم میگه ...
خب
چی میگه مثلاچرانکفتی همون بالا ایخدا به کجاچنین شتابان
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
خب
اسی تعریف کردی بلایک
بگو
منم بلايك تعريفيدي
گفتی ف رفتم فرحزاد
تا تهش خوندم 😔
اولین بگو بگوهای اول صبح....بگو دیگه
هنوزنگفت یاقراره بگه احساس میکنم خیلی بیکارم که عمرمووقت همچین تاپیکی کنم
منم‌حدس زدم‌چی گفته😔
فکر کنم اسی داره میوه نیخوره
گیلاس ها رو‌همه رو شستی؟؟ اصلا ب خودت رسید؟؟ من یهو جا خوردم ،گفتم نه همش نبود بعدم گفتم مگه کدومشون بیشتر خوردند ؟ بچه خودشم پیش ماست ، هیچی نگفت بعد میگه بعد ازاین برا هر کدوم بذار ظرف جدا و بهشون بده وای منو میگی داشتم ظرف میشستم همینجور دستام شروع کرد لرزیدن خوب منظورشو فهمیدم، فقط واسه دختر من گفت چون خیلی میوه دوست داره انقد ک میوه دوست داره غذا دوست نداره بعدش دیگه محلش نذاشتم تا سوار ماشین شدیم ک بریم بچه هارو ببریم پیش مامان و باباشون...
