حالامادرشوهرمن خيلي خوشحال ميشه من لباس نوبگيرم دخترشم دوماهي يه مانتوميگيره
خسيس نيست ظاهرا ، زيادي اقتصادي شده
نميگه خرج نكن ميگه طلا بخر به خيال خودش خيرخواهي ميكنه
یه بار اومدم صبحانه درست کنم 4 نفر بودیم من و همسر و دخترم و مامانش 4 تا دونه تخم مرغ در آوردم یهو دیدم جیغ کشید تخم مرغا رو از دستم گرفت گفت یدونه کافیه برا 4 تامون تازه اضاف هم میاد
من که میرم پیش خانواده شوهر بی ارایش مو و صورت و بدتربن لباسامونو تنمون میکنم
مادرشوهر‌من سر این‌ک‌لباس شیک‌نمیخرم‌همش بهم‌تیکه‌میندازه 😂
[QUOTE=96893461]یه بار اومدم صبحانه درست کنم 4 نفر بودیم من و همسر و دخترم و مامانش 4 تا دونه تخم مرغ درکلی خندیدم
بزار بگه تو چند روز مهمونش هستي خودتو كوچيك نكني جوابشو بدي
خر جوره ميتوني تحمل كنه
از خدا بخواه كمكت كنه
مادره مثلاً داره غير مستقيم مادري ميكنه كه ناراحت نشي
ببین الان من طرز زندگیم‌با خونواده شوهرم‌جاریم و خواهرای شوهرم فرق داره وقتی عروسشون شدم اونت حتی لبای خونه اماده نمیخریدن میدادن خیاط بدوزه جاریم کاملا مثل مادر شوهرم زندگی میکرد طرز پوشش بعد تو فکر طلا خریدن بودن همش اوفف ک چقد طلا دارن برعکس من ک اصلا طلا دوست ندارم من خواهرشوهرمو تو خواستگاریم دیدم گفتم چرا اینجوریه مثل خنگا لباس پوشیده حالا بیا و ببین چطور همشون عوض شدن اووففف..کاری ب کسی نداشته باش زندگیتو بکن حرفای اونا رو هم بشنو و هیچ جوابی نده
