من ازدواج کردم یه بچه هم دارم ولی وقتی میبینمش پاهام شروع میکنه به لرزیدن.دلم از تو سینه میخواد گروپ بزنه بیرون
.چشام سیاهی میره.خیلی خیلی دوسش دارم ولی نمیفهمه .
هیچی نمیگه اخه زبون نداره بد بخت. نمیدونم شایدم دلش پیش کس دیگست.الان حتما میگید چه دیوونه ای این تنبل ولی به خدا دست خودم نیست.روزی ده بار بهش سر میزنم ولی دریغ از یه جمله که ازش بشنوم .
شما بگید من چیکار کنم.دارم دیوونه میشم شوهرم بفهمه چی؟واااااااااااااااااااای.
شب وروز کارم این شده فقط به اون فکر کنم بسوزه پدر این عاشقی بهتون میگم کیه ولی به کسی نگید ها.ابروم میره. یه راه چاره ای هم جلوی پام بزارید لطفا.
اونی که عاشقشم
دوسش دارم
دیوونشم اینه
(نی نی سایت من )دوست دارم عزیزم.