امروز دلم گرفته بود به شوهرم هرستان کار میکنه زنگ زدم گفتم تنهام دلم گرفته بیا حرف بزنیم یه عالمه حرف زدیم انقد غیر مستقیم گفتم دلم گرفته امان از حرف رمانتیک..فقط گفت گریه نکنی از گریه خوشم نمیاد بعد من مجبورش کردم حرف رمانتیک بزنه گفتم بهم بگو دوستم داری یه چیزی بگو دلم خوش شه اونم گفت دوست دارم عشقم بعد گفتم عزیزم کاری نداری؟؟الان احساس میکنم فک کرده من چقد محتاجشم ..خب من واقعا نیاز دارم شوهرم ابزار علاقه کنه اخرش مستقیم گفتم