2726

سلام 

همه رونوشتم

کپی میکنم میفرستم

صبورباشید عشقا😘

😐واسه اولین بار قرار بود موهای مشکیمو هایلایت کنم و بسیییی خوشحال بودم‌و لحظه شماری میکردم و چقدددر واسه اولین بار قرص جلوگیری خوردم‌که پریود نشم یوقت که رنگ موهام خراب شه...ازبدشانسی من که شوهرم راضی شد بلاخره رنگ کنم کروووونا😑😑😑😑😑اومد و همه چیزو خراب کرد😐😐


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728


اقا میخوام یه چندخاطره ازمجردیم بگم و متاهلیم😄😶

اول یه توضیحی بدم که شما بتونین منو تصور کنید

قدم بلنده(174)پوستم بین سفید و سبزه😅

چشمام سبزه ولی مژه هام کم پشته😐 دماغم فابریکی قشنگه موهامم سیاه پرکلاغی😁

اندامم نه لاغز نه چاق توپر😶

دوران مجردی خیلی خنگول بازی درمیاوردم

تو فانتزیام زندگی میکردم ببشتر

خاطره بد و خنده داری که هنوز تو ذهنمه😩😮😂بچه بودم فکرکنم6سالم بود..بین پاهام له شده بود..عرق سوز بودم..مامانم به پومادی بهم داد گف برو بزن به اونجات..(منظورش جایی که سوز میده😥منه خنگول هم رفتم اونطرف اتاق نشستم پاهانو باااااز کردم دقیقا پوماد رو زدم جای حساس بدنم😑😑نمیتونم بگم کجا ولی همونجا دیگهههه😂😐😐 خلاصه چشمتون روز بدنبینه چنان جیغی کشیدم و بالا پایین میپریدم سوختممم سوختممممم وای سوختممم

مامانم گفت چیشد چیه مامان چته

منه خنگول باهمون وضع رفتم روبرو بابام گفتم بابااااا سوختم و گریه کن

خو اخه مادرمن خودت پوماد رو برن جای عرق سوز

بچه 6ساله عقل درست حسابی داره اخه😒


😐واسه اولین بار قرار بود موهای مشکیمو هایلایت کنم و بسیییی خوشحال بودم‌و لحظه شماری میکردم و چقدددر واسه اولین بار قرص جلوگیری خوردم‌که پریود نشم یوقت که رنگ موهام خراب شه...ازبدشانسی من که شوهرم راضی شد بلاخره رنگ کنم کروووونا😑😑😑😑😑اومد و همه چیزو خراب کرد😐😐

یکی دیگه ازخاطرات خنگولم این بود که...

خودم و دخترخالم و یکی ازدوستامون عاشق دوتا ازپسرای همسایه شده بودیم

دوتا خوشگل بودن

ولی اونی که من و دخترخالم شریکی عاشقش بودیم خیلی خاص تر بود مثلا

اونوقتا 12

13سالم بود فکرکنم

خلاصه داداش کوچیکه دوستمون رابط ما بود و برای پسرای همسایه خبر میبرد و میاورد

اولین بار که خبر برد که مثلا کی عاشق کیه


من و دختر خالم گفتین برو به محمد بگو ما عاشق توییم😒😂

خواهرش هم گفت برو به علی بگو من خوشم میاد ازت عاشقتم😶

خلاصه داداش خنگول دوستم رفته بود به محمد فقط گفته بود که دخترخالم عاشقشه

به اون یکی هم گفته بود خواهرم...

وقتی اومد ازش پرسیدیم وقتی ماجرا رو تعریف کرد دلم میخواست تا مبخورد بزنمش😠😠 رفته بود به یکی  دیگه ازپسرای همسایه که از قضا اون روز اومدع بود پیش اونا گفته بود من عاشق اونم


درصورتی که من کلا خدادای ازاون متنفرررر بودم

ولی اون منو خیلییی میخواست

اینم ازشانس منه😧😧

مردیم تا داداش دوستمو راضی کردیم تا دوباره بره پیش اونا(داداشش کوچیک بود)

بار دوم که رفته بود بهشون گفته بود اشتباه کردم

دخترخاله و من عاشق محمدیم

وقتی اومد گفت اون پسر همسایه وقتی فهمید من دوسش ندارم خیلییییی ناراحت و ضایع شد😩😩😐

ماجراها داشتیم باهاشون

هرروز هم خودمو دختر خالم از زور حسودی باهم قهربودیم

چندسالی گیر این پسرای همسایه بودیم تا بلاخره ازسرمون افتاد

.و.....😁😁

😐واسه اولین بار قرار بود موهای مشکیمو هایلایت کنم و بسیییی خوشحال بودم‌و لحظه شماری میکردم و چقدددر واسه اولین بار قرص جلوگیری خوردم‌که پریود نشم یوقت که رنگ موهام خراب شه...ازبدشانسی من که شوهرم راضی شد بلاخره رنگ کنم کروووونا😑😑😑😑😑اومد و همه چیزو خراب کرد😐😐

نمیخواستم بگم

ولی هستین بقیشو بگم؟؟؟😐😮

😐واسه اولین بار قرار بود موهای مشکیمو هایلایت کنم و بسیییی خوشحال بودم‌و لحظه شماری میکردم و چقدددر واسه اولین بار قرص جلوگیری خوردم‌که پریود نشم یوقت که رنگ موهام خراب شه...ازبدشانسی من که شوهرم راضی شد بلاخره رنگ کنم کروووونا😑😑😑😑😑اومد و همه چیزو خراب کرد😐😐

شما الان چند سالته؟


من یه معلمم🌱.دلیل اینکه میام نی نی سایت سرگرمی نیست،یه جور انجام وظیفه س،یه جور کمک کردن، البته تا جایی که بدونم.پستایی که میذارم برای روشن شدن افکار هست. اتفاقا از اینکه ریپلای میکنید و جواب نظراتم رو میدید خیلی خوشحال هم میشم. در ضمن ،ادامه ی امضام تبلیغ نیست. تجربه  ی شخصی خودم و گروووهی از انسان هاست. * وقتی خواستید زندگی مشترک خیلییی خوبی داشته باشید و همسرتون رو اونجوری هست درک کنید و درست زندگی کنید،هم چنین وقتی نمیدونید چجور مردتون رو قوی و بزرگ ترش کنید و چطور مرد مقتدر زندگیتون کنیدش، به این آی دی تو ایتا پیام بدید.Admin_hamsardari@ ( ادمین دوره ی همسرداری)اونوقت بشین زیر سایه ی مردونش لذت زن بودن رو تجربه کن.

روزی که پدرشوهرم اومد خونمون و پیشنهاد پسرشو به پدرم داد

من خونه خالم بودم

وقتی اومدم و ماجرا رو فهمیدم اولش کپ کردم اخه خیلی بجه بودم 

هم وضعشون خیلی خوب بود هم ادمای خیلی خوبی بودن و خانواده دار و کارکن(البته بعدا فهمیدم چه مادرشوهر خسیسیسسی دارم با وجود پولداربودنشون)

بابام اون روز خیلییییی خوشحال بود

رفت تو اتاق شلوارشو دربیاره یه شلوار دیگه بپوشه قرار بود بره جایی

منو مامانم و خواهرم تو پذیرایی بودیم

بابام ازبس خوشحال بود

همونطور اومد بیرون

فکرشو کنید شلوار پاش بود ولی زیپش کااامل باز بود و شمپولش بیرون😨😮😩😂😁😁😐😐😐 آخخخ مارو میگی مردیم ازخنده یعنی ایقدر خندیدیم نمیتونستیم به بابامون بگیم باباجان بکش بالا زیپو😑



😐واسه اولین بار قرار بود موهای مشکیمو هایلایت کنم و بسیییی خوشحال بودم‌و لحظه شماری میکردم و چقدددر واسه اولین بار قرص جلوگیری خوردم‌که پریود نشم یوقت که رنگ موهام خراب شه...ازبدشانسی من که شوهرم راضی شد بلاخره رنگ کنم کروووونا😑😑😑😑😑اومد و همه چیزو خراب کرد😐😐
شما الان چند سالته؟

25

😐واسه اولین بار قرار بود موهای مشکیمو هایلایت کنم و بسیییی خوشحال بودم‌و لحظه شماری میکردم و چقدددر واسه اولین بار قرص جلوگیری خوردم‌که پریود نشم یوقت که رنگ موهام خراب شه...ازبدشانسی من که شوهرم راضی شد بلاخره رنگ کنم کروووونا😑😑😑😑😑اومد و همه چیزو خراب کرد😐😐
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730