خدا منو ببخشه. داشتم دستشویی رو میشستم، رفته از توی کابینت پودر رختشویی آورده بود و ریخته بود توی ماشینشو روی فرش. در حالی که در کابینت قفل کودک داره اما زورش زیاده باز میکنه. منم دیوونه شدم. هوار میکشیدم سرش، زدمش. دستم بشکنه. اعصابم خرده اینم اینقدر اذیتم میکنه. خیلی گریه کرد بچه ام. دلم براش میسوزه که همچین مادر و پدری داره. یه مادر بدبخت عصبی و تنها و یه پدر نامرد و بی مسئولیت. دلم میخواد بمیرم از ناراحتی
دلا معاش چنان کن گر بلغزد پای/ فرشته ات به دو دست دعا نگه دارد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
ای محبوب من ! چه لذت بخش است نسیم یادتو آن گاه که بر دل های ما می وزد. چه شوق آفرین است نگاه عاشقانه تو. چه شیرین و آزادی بخش است زندگی در کنار تو و زیر سایه لطف و رحمتت. چه سکر آور است جام های محبت تو که از چشمه های عشق نوشیدهمی شود. چه سخت و جگر سوز است آتش هجران و فراق تو . چه جان پرور است خنکای نسیم وصال تو. ای مهربان ترین مهربانان عالم .