ما اول باید رابطۀمان را با خدا درست بکنیم،
قبل از تنظیم رابطۀمون با هر چیز دیگه ای
. تحت تأثیر این رابطه تمام اتفاقات زندگی ما شکل میگیره
رابطۀمان حالا با خدا چهجوریه ؟
مردانه، صادقانه، خالصانه، درست، یا میخوایم سر خدا رو هم کلاه بگذاریم؟
ببین شما با یک نفر زندگی بکنی، معامله کنی، همسایگی کنی، همکاری کنی، بالاخره
دستش مییاد شما باهاش چهجوری هستی، چقدر مخلصاش هستی، چقدر طرفدارش هستی، چقدر دشمناش هستی، چقدر دوستش داری، چقدر برایش مایه میگذاری، تا کجا برایش مایه میذاری؟
از کجا به بعد دیگر برایش مایه نمیگذاری؟ میفهمد اینها رو از شما. آها! این برای ما مایه نمیذاره. این اونجوری که باید باشه نیست.
خدا که دیگر خیلی بهتر از هر کسی میفهمه ما باهاش چهجوری هستیم. یا میخوایم سر خدا رو هم کلاه بذاریم؟
ما باید رابطۀمون با خدا را در اولویت قرار بدیم و توی این رابطه سر خدا کلاه نذاریم!
سر خدا کلاه نگذاریم. خدا را فریب که نمیشه داد که!
با خدا باید روراست بود. قشنگ برو باهاش مناجات بکن بگو خدایا راستش برای من زیاد تو اهمیت نداری، ولی میدونم مهم هستی.
دوست دارم منم به تو اهمیت بدم ها! ولی متأسفانه نمیدم. مشغول هستم. درگیر هستم. راستش و بگو! مناجات کن باهاش.
من آدم بدی هستم برای تو، بله این بدیها رو دارم. دانشآموز دانشآموز ضعیفی باشد برای معلم، معلم بدش نمییاید.
معلمی که معلم باشد میگه عیبی نداره کار میکنیم با هم. عیبی نداره ما گنهکار باشیم، بد باشیم، ضعیف باشیم، غافل باشیم، ولی خائن نباشیم! صادقانه باهاش در میون بذاریم.
ولی معلم ببیند دانشآموز میخواهد سرش کلا بذاره، بگه ببین من اینجا دارم وقتم و برای تو صرف میکنم، حالا تو میخوای سر من و کلاه بذاری؟ ما چند تا مثل تو بزرگ کرده باشیم خوبه؟
توجیه نکن دیگه، بگو نخوندم، بگو حواسم پرته، بگو دلم بیرونه . من هم میخوام با تو کار کنم دیگه. من اصلاً اومدم اینجا با تو کار کنم.
برای بعضیها خداوند متعال پنجاه ساله منتظر یک مناجات مخلصانه است از اونها. نمیشنوه. نمیاد دو کلمه با ما حرف بزنه. خب بگو وضعت و. مشکلاتت و حل کن با خدا.
عیبی نداره ما گنهکار باشیم، بد باشیم، ضعیف باشیم، غافل باشیم، ولی خائن نباشیم!
صادقانه باهاش در میون بذاریم...
علیرضا پناهیان