مادرهایی که بچه از دست دادین والان دوباره یا اقدامین یا باردارین و یا هم دوباره مامان شدین بیان با

مريم جون حرفات هميشه بهم آرامش ميده 

واقعا شوهرت و پسرت به تو بايد افتخار كنن

حرفات هميشه در كنار آرامش دادن اشكم رو هم درمياره

هر چند كه فكر مي كنم شايد خدا بهم گوش نده

ولي با تمام وجودي كه خسته و نااميده ازش مي خوام همه مامانهاي اين تاپيك اشك شادي بريزن

تو هم،هم براي ني ني جديد و هم براي ديدن موفقيتهاي پسرت

خواهش می ککم لطف داری..بخدا گاهی اوقات میگم شاید حس مادری کمتری نسبت به بقیه دارم که آروم ترم🤣🤣وای بعد میبینم خیلی خیلی زود دلم برای دیگران میسوزه و میشکنه و واقعا مادر مهربون و فداکاری هم واسه پسرم هستم البته یکم جدی😐😐😐ولی میبینم بیشتر این حالت هام به خاطر اینکه واقعا خودمو به خدا سپردم بهش اعتماد و ایمان دارم ..میدونی هدانا گاهی میشینم فکر می کنم یا مطلبی میخونم راجع به عظمت کهکشان ها و دنیای عجیب زیر دریاها و ...بعد به خودم اجازه نمیدم در برابر آفریننده و مالک همه این عجایب اعتراض کنم یا گستاخی کنم..اصلا هم آدم مومنی نیستم فقط با خودم میگم اون خدایی که انقدر تواناست حتما حتما بیشتر از من میفهمه و میدونه که پسرمو ازم گرفت..دلتنگ میشم اشک هم میریزم هیچ ایرادی هم نداره ولی بعدش هم شکرگزاری می کنم..خداوند عاشق ماست هیچ وقت به هیچ بنده ای ظلم نکرده و نمیکنه

ممنونم زیبا خانم گل.

تو انقدر نعمت زیاد داری که نمیتونی بشماری از پدر و مادر خوب بگیر تا همسر خوب و شریف..سرپناه امن و نعمت و روزی فراوان و لقمه حلال دعای خیر مردم برای خودت و همسرت..همینکه خداوند شرایط زندگی رو برات فراهم کرده که تحصیل کردی و آگاه تر شدی..همینکه شب ها با وجدان آسوده میخوابید همینکه به کسی ظلم نکردین..تنتون سالمه میتونید خودتون کارهای شخصیتون انجام بدین و به کسی محتاج نیستین..خیلی خیلی چیزای دیگه..

خب الان قلبت زخمیه خواهر خوبم این زخم هم کم کم التیام پیدا میکنه اما جاش تا ابد باقی میمونه..خداوند خودش تو قرآن به پیامبر میگه من در لحظاتی که غم داری و صبر میکنی قدم به قدم همراهت هستم.شک نکن خداوند لحظه به لحظه با ماست و داره تو رو میبینه..واست جبران میکنه ولی اینکه بهش اعتماد نمی کنی ناراحتش میکنه...

دلتو به خدا بسپار. اگه بتونی یوگا کار کنی خیلی خوبه یا مدیتیشن..حالت خیلی خوب میشه 

در طول روز وقتی تنهایی سکوت کن چشماتو ببند فقط خدا رو کنارت حس کن انقدر آرامش میگیری..من بعد مرگ پسرم اینکارو میکردم واقعا قلبم آروم میشد

خودمم بخدا با این جمله ات اشک ریختم..چون دل هامون انقدر نازک شده ...

انشالله.آمین.ممنونم

بالاخره حرف های کسایی که یه عمر زشتی و زیبایی این دنیا رو دیدن واقعا مث گوهر میمونه..بعد از فوت بچم برگشتم خونه خودم تو شهر غریب تنها بودم و ..زنگ زدم تهران خونه مادربزرگم..گوشی رو برداشت خیلی هم ناراحت من بود گفتم باهاش حرف بزنم غصه نخوره پیرزنه گناه داره..فقط با اون صدای خسته اش یه جمله بهم گفت: مادر خداوند از همه کس، از پدر و مادرت هم برات دلسوزتره خودتو بهش بسپار...انقد اشک ریختم همش اون جمله تو مغزم تکرار میشد

اااا جدی؟؟ چه خواب عجیبی!انشالله خدا بهت یه عمر طولانی با عزت و سلامتی بده

حالا من هفته پیش خواب مادربزرگ پدریم رو دیدم یه خونه شیک و نوساز داشت بعد چلوگوشت درست کرده بود فقط هم به من و بابام داد..یهو با صدای اذان صبح از خواب پریدم واسش یه یس خوندم و گفتم خیره..جرات نکردم واسه مامانم تعریف کنم همش صدقه میگداشتم و از خدا میخواستم مواظب بابام باشه..بعد چند روز پیش واسه مامانم تعریف کردم گفت از دست مرده چیزی بگیری خوبه..خیالم راحت شد😁

زیبا جان روز ای خوب میاد برای تو و همه ماها... یادمه دو سه ماه از رفتن پسرم گذشته بود خیلی حال بدی داشتم یکی از دوستام که اونم دوبار تجربه از دست دادن بچشو داشت بهم گفت یه روز میاد که میخندی یه روز میاد که لبخند میاد روی لبهات نه اینکه زخمت یادت بره ولی دیگه اینقد بی قرار نیستی...زندگی بهمون یاد میده که با وجود زخمامون قوی تر بشیم...الانم حق داری ناراحت باشی فکر میکنم زیاد از اون اتفاق بد برای تو نمیگذره... به خودت حق بده گریه کنی به خودت حق بده ...ولی مطمن باش یه روز صبح از خواب پا میشی و میبینی که چقد تحمل زخمت راحت تر شده ....اول از همه مواظب خودمون باشیم که اگر بچه دار شدیم بتونیم مواظب اونها باشیم ....

جدی؟منم نمیدونستم ....منم خواب پدر بزرگ مادربزرگمو چند وقت پیش دیدم ولی ازشون چیزی نگرفتم مهمونی خونشون بودم فقط یادمه اینقد سفت بغلشون کرده بودم تو خواب که نگو...

این فکرا تو سره هممون هست هدانا جانم ...مطمن باش به خاطر حرفای ما نبوده... من کسایی رو میشناسم که تا لحظه اخر میخواستن بچشون بمیره یا نباشه ولی بچه سالم به دنیا اومده...خودتو سرزنش نکن عزیزم...