مريم جون انشالله موفقيت پسرت رو ببيني
انشالله دانشگاه رفتنش و داماديش
اي كاش مثل شما ايمانم قوي بود خيلي ايمانم ضعيف شده
خيلي دلگيرم
چون وقتي آمبولانس بچم رو به سمت مزارش مي برد و ما هم پشت سرش
به خدا گفتم تو خودت شاهدي من پسرم رو براي خواسته هاي خودم نخواستم هميشه مي گفتم مثل پدرش دست به خير بشه بتونه مثل اون به مردم كمك كنه مي خواستم شونه ها شو وقتي خسته از كار مي ياد ببوسم
اي كاش از خدا اي كاش بغل كردنش رو مي خواستم اي كاش مي خواستم ماشين عروسي شو ببينم نه آمبولانس