من هم خيلي دوست دارم كسايي كه دوستشون دارم رو اذيت نكنم اما فكر مي كنم نياز به كمك دارم از طرفي هم اعتقادي به رفتن پيش روانشناس ندارم
همش با خودم درگيرم
هر حرفي براي آرامش خودم ميزنم نقضش رو هم ميگم
مثلا عزيزم جات خوبه بعد مي گم عزيزم مي خواست زندگي كنه
فعلا پيش شوهرم خودم رو نگه مي دارم اما پيش مامان بابام زار مي زنم
خيلي دوست دارم پسرم به من بگه مامان اگه گريه نكني ماراحت نميشم نميگم منو فراموش كردي