شوهرم تنها هی میره خونه مادرش وخواهرش سرمیزنه
منم نمیرم یعنی ازسرکاربرگشتنی میره دروغ چرا منم تمایل ندارم بهشم گفتم فقط مناسبتامیام خونه فامیلات
بعد مخالفم نبودم بره خونه مادرش اما ی مدته دگ واقعا شورشو دراورده هرروز ب ی بهانه سر میزنه
الان اومده میگم خوب تنها تنها همش میچرخیا
میگه توففط اهل نیش وکنایه ایی
واسه خوش گذرونی نرفتم ک کارداشتم
حق باکیه؟تقصیرمنه؟
یعنی من حتی این حقوندارم یک کلمه بهش حرف بزنم؟
تجربه من. مردا هیچوقت قید خانوادشونو نمیزنن. باهاشون نسازی فقط خودت زجر میکشی.
أهل نيش و كنايه نباشيم😁
تقصیر تو😁
خوب بذار بره
چی میشه مگه؟
خواهر شوهر نکبت من که میذاره وقتی من نیستم شوهرمو دعوت میکنه خونش
خو باش برو 🙂
من اصلادوس ندارم برم خونشون ولی شوهرموعاوت ندادم ک تنهابره خیلی بده خودتم برو
بگو چه کاریه روزانه باید بری.حرف دلتو بزن هرچند کاری نکن بخواد مخفی کنه.
ولی بدم میاد از اینجور افراد.من بعضی وقتها دلم نخواسته برم ولی مجبوری رفتم فقط بخاطر اینکه شوهرم تنها نباشه هم عادت کنه همه جا همراهش باشم هم بقیه براشون جا بی افته
خب بره خانوادشه
خب وقتی میگی من نمیام اونم با خیال راحت و بدون دغدغه از برخورد شما و خانوادش و دلخوری و حرف و حدیث احتمالی میره پیش خانوادش. اما اگر شما باهاش باشی بخاطر ملاحظه شما هم که شده مجبوره کمتر بره.این راهیه که شما جلوی پاش گذاشتی و تا وقتی که همراهیش نکنی خیلی نمیشه بهش خرده بگیری.
بره خوب كارى نميشه كرد
تو از چى ميترسى؟
