من نمیخواستم برم
پسرم شش ماهش بود
بحثمون سر خانواده اش بود و بالا گرفت و اونم بچه رو برداشت رفت
منم جلو چشمامو خون گرفت
اول زنگ زدم 110 اومد صورت جلسه کرد
وقتی هم که همسرم اومد میخواستم کوتاه بیام و ببخشمش ولی بدون بچه برگشت
دیگه نمیخواستم تف هم تو صورتش بندازم ساکم و جمع کردم و گفتم منو ببر ترمینال
از اونجا هم مستقیم رفتم خونه بابام
هر چی التماس کرد و گفت میره بچه رو میاره اهمیت ندادم
باید ادب میشد