دالان بهشت رو من ۴ سال پیش خوندم تنها رمان ایرانی بود که خیلی جذبم کرد و رو دلم نشست.دوست دارم دوباره بخونم برم جای شخصیت های داستان.مخصوصا برای اونایی که نامزدن خیلی آموزندست
از کتابهای نویسنده مرتضی مودب زاده کتاب یاسمن و گندمزار قشنگن
.باید یکی او را دوست می داشت! باید لااقل یکی او را دوست می داشت، یکی که مهربان و دلسوز بود، یکی که از او می پرسید: «دلش می خواهد به گردش برود، یا غذا بخورد؟» یا کسی که به او می گفت: «بدون پالتو بیرون نرو، سرما می خوری!»، «وقتی کسی آدم را دوست نداشته باشد، زندگی چقدر سخت است! »
خوندم اونو هم. ولی زیاد دوست نداشتم. رفتارهای بچگانه مهناز رو مخم بود شدیدا😂
دقییییقا.خیلی بچه بود.ولی چون من اون موقع ۱۸ ساله بودم خودمم بچه بودم و مجرد.بعد که نامزد شدم خیلی وقتا نزدیک بود رفتارام مثل دختر توی داستان بشه و یادش میفتادم و کاراشو انجام نمیدادم.خیلی دوسش دارم این کتابو
حالا حتما باید ایرانی باشه . شب سراب دنباله ی بامداد خماره که البته نویسنده اش کس دیگه ای هست . تکین حمزه لو هم نوبسنده ی بدی نیست . دیگه ثریا در اغما هم کتاب قشنگیه و همینطور جزیره ی سرگردانی . حالا بستگی به سبکت داره . کلی خارجی که خیلی سراغ دارم
قلم بر میدارم تا بنویسم شرح زندگی تمام زنانی که روح لطیفشان در برهوت بی عشقی تفتیده شده . تمام زنهایی که هر شب بر بالین دلبندشان نوای محزون تنهایی را سر میدهند . مینویسم برای تمام زنانی که اغوش پر حسرتشان هنوز در انتظار نوای شادی بخش اولین گریه ی نوزادیست .