خانما پسرم 4سالشه واز نظر گوارشی هیچ مشکلی نداشت .سه روز قبل ,پی پی داشت بردمش دستشویی .بیرون وایسادم دیدم دیر کرده .رفتم نگلش کردم تمام سنگ توالت خون شده بود از پشتش اومده بود .خودم همونجا افتادم و.بی حال شدم .شوهرم اومد پشتشو شست .گفت نگاه کن شاید دست زده زخم کرده .نگاه کردم نمیدونم مقعدش بود .یا بواسیر مثله یه گردو اومده بودبیرون.رفتیم بیمارستان و آزمایش پماد داد وملین .ولی از اون روز بعد از هر مدفوع دوباره میاد بیرون.😭.امروز دوباره بردمش میگه یا کولونوسکپی یا عکس رنگی .میترسم بچه م چیزیش شده باشه .چند روزه کارم گریه کردنه.کسی بچه ش این مشکلو داشته؟
گاهی مرگ،فقط جدا شدن روح از بدن نیست دختر باشی و پدر برود تو برای همیشه مُردی...
خاطره زایمانم بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی است..
"من بسیار ثروتمند، بسیار، زیبا و بسیار غمگینم" ................................................................................................................ می توان همچون عروسک های کوکی بود/با دو چشم شیشه ای دنیای خود را دید/می توان در جعبه ای ماهوت/با تنی انباشته از کاه/سالها در لابلای تور و پولک خفت/می توان با هر فشار هرزه دستی/بی سبب فریاد کرد و گفت/"آه من بسیار خوشبختم"